جمعه, 10ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها گفتگو اولین بار«ممد نبودی که ببینی...»را که خواند؟

گفتگو

اولین بار«ممد نبودی که ببینی...»را که خواند؟

برگرفته از تابناک

اولین بار در مراسم سالگرد جهان‌آرا خودم خواندم بعد آن را به حسین فخری که عضو سپاه خرمشهر بودند دادم و ایشان نیز آن را به غلام کویتی پور دادند. درسال 64 به پیشنهاد کویتی پور تغییراتی در آن دادم. البته آن زمانی که وی این شعر را خواندند من درمنطقه مهران بودم و در آنجا دیدم یکی از بچه های دزفول این شعر را زمزمه می‌کند و برایم جای تعجب بود که وی این شعر را از کجا به‌دست آورده. از او سوال کردم و گفت، شب گذشته کویتی پور آن را خوانده و من هم تعدادی از ابیات آن را حفظ کردم.
تهران امروز نوشت:

شاید خیلی ها هنوز سرود زیبایی که در وصف شهید محمد جهان‌آرا فرمانده سپاه خرمشهر سروده شده را به خاطر داشته باشند. در آن زمان ورد زبان هر ایرانی این سرود زیبا بود با این اشعار: ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته... سراینده اشعار این سرود زیبا کیست؟ آقای عزیزی. فردی که برای دل خودش شعر می‌گوید، متولد خطه خوزستان و از همرزمان جهان‌آرا ، حاضر در دفاع از خرمشهر تا آخر و حاضر در آزادی خرمشهر تا لحظه آخر و کسی که از سال 62 در اراک ساکن شده ..

فکر و اساس سرودن شعر در وصف جهان‌آرا چگونه بود؟

جهان‌آرا بسیار آرام و دوست داشتنی بود و جاذبه خاصی در او وجود داشت. در اولین سالگرد شهادت وی به تهران می‌رفتیم. در اتوبوس دوستان پیشنهاد کردند که شعری درمدح شهید جهان‌آرا تهیه شود تا در مراسم ایشان همه با هم بخوانند. در این فاصله که در اتو بوس بودم این شعر را آماده کردم. البته خود نوای این شعر یک نوحه قدیمی‌است که با یکسری تغییرات کلی و اساسی آن را به صورت فعلی که رایج است تبدیل کردم.

اولین بار شعر را چه کسی خواند؟

اولین بار در مراسم سالگرد جهان‌آرا خودم خواندم بعد آن را به حسین فخری که عضو سپاه خرمشهر بودند دادم و ایشان نیز آن را به غلام کویتی پور دادند. درسال 64 به پیشنهاد کویتی پور تغییراتی در آن دادم. البته آن زمانی که وی این شعر را خواندند من درمنطقه مهران بودم و در آنجا دیدم یکی از بچه های دزفول این شعر را زمزمه می‌کند و برایم جای تعجب بود که وی این شعر را از کجا به‌دست آورده. از او سوال کردم و گفت، شب گذشته کویتی پور آن را خوانده و من هم تعدادی از ابیات آن را حفظ کردم.

آیا سرودن این اشعار با یک انگیزه درونی خاص بود؟

این اشعار خودشان به سراغ آدم می‌آیند و در آن فضا که قرار بگیری آن روحیه ایجاد می‌شود و مثل یک رایحه دلنشین یا یک ابر زودگذر است که باید سریع آن را جذب کنی و به آن سبک و سیاق بدهی تا ماندگار شود و در غیر این صورت می‌گریند و می‌روند به‌طور مثال در مورد شعر زیر که کویتی پور خوانده بودند همان شعر «یاران چه غریبانه رفتند از این خانه» یک شاعر دیگر این شعر را گفته بود و من هم بدون آنکه از شعر وی اطلاعی داشته باشم شعری با همین سبک و سیاق درمدح خرمشهر سرودم به کویتی پور دادم که وی نیز این اشعار را با هم تلفیق کرد و این سرود یاران چه غریبانه را خواندند که چند بیت از اشعار آن توسط من سروده شده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه