دیدهبان مازندران
دریای مازندران - سرودۀ محمد تقی حرآبادی
- ديده بان مازندران
- نمایش از چهارشنبه, 02 آذر 1390 13:05
- بازدید: 5184
محمد تقی حرآبادی
ای تاج نقرهای به سر باستانیم دریای نور کم شده از، کاویانیم
ای لب به لب رسیده به گیلان ماهرو ای نیلگون طراوت مازندرانیم
ای یادگار مانده ز اقوام آریا ای جغۀ نشسته به فرق کیانیم
ای یر کشیده از پی البرز آهنین با آبی بزرگ تو، اکنون جهانیم
من ماسه های ساحلیات را شمردهام ای خاطرات مانده زعهد جوانیم
چون ببر آرزوی وطن، نعره میزنم از جنگل رها شدهی هیرکانیم(1)
این سرزمین به کهنگی روزگار توست گر بشنوی حکایتی از زندگانیم
روزی که داریوش ز ولگا (2) گذشته بود از اترک و ارس تو گرفتی نشانیم
لنگر کشیدهام، سفر سینه باز کن بی باکِ باد شو، که منت باد بانیم
آبسکون (3) از من است و خزر(4)های کاسپین(5) با هر زبان که خوانده شوی، من همانیم
این جغه را به تارک ایران نبافتم تا فرش راه روس شود خسروانیم
صاحب خری که پشت خرش ره نمیدهند اکنون منم که وارث این ناتوانیم
من از تبار آرشم ای مرز پر گهر کافیست به تیر و کمانی رسانیم
دور فلک همیشه غزل خوان نمیشود در انتظار مثنوی و شربه خوانیم
******
در سرزمین پارت (6) زده خیمه ترکمن (7) این ترکمن که نیست، در اندیشه ترکِ من
قزاق (8) تا به جای اُرد (9)ها نشسته است دریای کاسیان (10) به تمنّا نشسته است
آن آذر جدا شده از بایجان ما یک مشت آتش است ز آتشگهان ما
از سرزمین رفتۀ قفقاز و ساحلات جز شیروان (11) و گنجه (12) نماندست در دلت
دریا شنیدی عاقبت دردناکیام من وارث تمامی آبی و خاکیم
اشک از نگاه کشور اشکانیان چکید خواب از خمار دولت ایرانیان پرید
وقتی که سهم صائقه، یک لحظه میشود دریا به کام اجنبیان، لخته میشود
آن ها که حق در صدیت را شنیدهاند در غیرت وطن، عدد صد ندیدهاند
دیو سپید و رستم دستان و هفت خوان از سر بگیرم ار تو شوی رخش داستان
گرگان هنوز پنجة گرگی نبسته است بر ساحل سخاوت دریا نشسته است
با دست گوکلانی (13) و بافندهی یموت (14) ابریشم زلال کشم از مرام توت
دریا به اُوبه (15)های شجاعت قسم که من میبافمت، به قالی دیرینهٔ وطن
دریا به نام مردم مازندران خوش است ورنه صدای موج، عزای سیاوش است
گیلانی نجیب، مپندار این چنین دریا به کام میکشد، این اژدهای چین
با مرد تالشی سخن از سهم آب نیست در خاک ریشه دارد و اهل سراب نیست
دریای مه گرفته برایش شرافت است تا مرز آبی وطنش، استقامت است
این سرزمین نشیب بسی دیده و فراز امّا به پای مانده سرافراز و بی نیاز
در انتظار باد موافق نشستهایم با صبرمان سکوت شما را شکستهایم
پینوشتها:
1- نام قدیمی ناحیه ای بزرگ، در جنوب شرقی دریای مازندران.
2- درازترین رودخانهٔ اروپا که در خاک روسیه جریان دارد. از فلات والدایی سرچشمه گرفته، از شهرهای زیادی از جمله استالین گراد و هشترخان گذشته، با دلتای وسیعی در شمال دریای مازندران، وارد ان دریا می شود. طول این رودخانه 3688 کیلومتر میباشد. (فرهنگ معین)
3- جزیره ایست در ساحل تبرستان، که فاصلهی آن تا گرگان 3 روز راه یعنی 24 فرسنگ است. امروزه آن جزیره را آب فرا گرفته، دریای مازندران را به مناسبت همین جزیره «دریای آبسکون» می نامند(فرهنگ معین)
4- نام اقوام آریایی که در شمال قفقاز و کرانه های دریای مازندران زندگی میکردند. نام «دریای خزر» از همین اقوام گرفته شده (ایران از آغاز تا اسلام، دکتر گریشمن – ترجمه دکتر محمد معین)
5- کاسپین نام دیگر دریای مازندران، برگرفته از طایفه ای بنام «کاسپی» که قبل از ورود آریایی ها در فلات ایران و به خصوص در جنوب دریای مازندران سکونت داشتهاند. (فرهنگ معین)
6- پارت نام تیرهای از آریایی ها که بین دریای مازندران و دریای خوارزم یا اورال امروزی زندگی میکردند که با بیرون راندن سلوکیان از خاک ایران، حکومت اشکانیان را در سراسر ایران تشکیل دادند.
7 - منظور کشور ترکمنستان فعلی ست.
ترکمن ها در اوایل اسلام از جنوب مغولستان و غرب چین بطرف جنوب سرازیر شدند و اولین گروه آن ها، با نام های «آغوز» یا «غوز» که بعد ها بنام ترکمان یا ترکمن معروف گردیده اند.(سرزمین و مردم ایران تألیف عبدالحسین سعیدیان)
8 - منظور کشور قزاقستان فعلی ست.
قزاقها قومی از تاتار که در قرن 13 میلادی زیر فرمان چنگیز خان درآمدند و تحت حکومت جوجی فرزند وی قرار گرفتند، که در استب های ترکستان بسر میبردند.(فرهنگ معین)
9- «اُرد اول اشک 13» پادشاه اشکانی، وی پس از عزل برادرش «مهرداد سوم» بر تخت نشست. او یکی از بزرگترین شاهان اشکانی ست، از مهمترین واقعه ای که در زمان او رخ داد: جنگ حران است (53 قبل از م) که طی آن سردار نامی ایران «سورنا»، سردار رومی «کراسوس» را بسختی شکست داد. (فرهنگ معین)
10- سرزمینی که اکنون از غرب به شرق بخش جنوبی دریای مازندران، طالش و گیلان و مازندران را تشکیل میدهد، در شمال خاک ماد قرار داشت.
هفتصد سال پیش از میلاد، تقریباً 150 سال قبل از آغاز هخامنشیان، بنا به منابع و قراین موجود در مجاورت کرانه های دریای مازندران، اقوامی بنام کاسپیان یا کاسیان سکونت داشتهاند. به عقیدهٔ محققان موثق قوم کاسپی که نام کنونی دریای مازندران در زبانهای اروپایی (کاسپین) از آن مأخوذ است، از زبان های سامی و هندی و اروپایی ریشه ندارد، بلکه بنا به اظهار نظر مستشرقین معروف (بار تولد) کاسپی جمع کاس به معنی چشم زاغ است که به نظر میرسد، یادگاری از نام های قدیمی نیاکان و دوران های پیش باشد. (دائرة المعارف سرزمین و مردم ایران)
11- شیروان که تلفظ صحیح آن «شروان» است، شهری در جنوب شرقی قفقاز، و زادگاه خاقانی شاعر پارسی گوی ایران است. از این شهر به عنوان شهری که از خاک ایران جدا شده ولی خاقانی هنوز ایرانی باقی مانده است نام برده ایم.
12- یکی از شهرهای کشور آذربایجان، که از آن هم به عنوان شهری که از خاک ایران جدا شده ولی شاعر پارسی گوی این شهر «نظامی گنجه ای» هنوز ایرانی است.
13 و 14- قبایل ترکمن مقیم در دشت گرگان، در سواحل شرقی دریای مازندران.
15 - چادرهای ترکمنی که در آنها زندگی میکنند(اجتماع چندین اوبه در کنار هم را، یک دهکده میگویند).