فروزش 3
گفتاری پیرامون نشان امدادرسانی شیر و خورشید سرخ
- فروزش 3
- نمایش از جمعه, 14 مرداد 1390 18:28
- بازدید: 7517
برگرفته از فصلنامۀ فروزش شماره سوم (تابستان 1388)، رويه 106 تا 111
گفتاری پیرامون نشان امدادرسانی شیر و خورشید سرخ
نمادی ایرانی در عرصهی جهانی
شاهین زینعلی
دانشجوی کارشناسی امور گمرکی
اگر ملت را زنجیرهی ناگسستنی نسلهای گذشته، حال و آینده بدانیم که در سرزمینی مشترک - با فرهنگی مشترک و دفاعی مشترک از آن سرزمین و فرهنگ - زیست مینمایند؛ باید گفت آنچه به صورت اساسی پیوستگی زنجیرهی این نسلها را در طول تاریخ محقق میسازد، همانا مقولهی «فرهنگ» است.
اندیشمندان گوناگونی، در سراسر کرهی خاکی، سعی در تعریف واژهی فرهنگ داشتهاند. تعاریف گوناگون فرهنگ همواره بخشی از حقیقت را در خود دارد، اما با یک برآیند کلی و کاملاً ساده میتوان اینگونه گفت که: معانی و باورهای مشترک یک گروه یا جامعه حول معانی اصلی (آرمان اجتماعی) سازمان مییابند و کموبیش شکل یک نظام را به خود میگیرند. به این نظام، که مبنای عمل افراد در جامعه قرار میگیرد و اجبار اجتماعی از آن حمایت میکند، نظام فرهنگی یا «فرهنگ» میگویند.
محمدعلی اسلامی ندوشن در کتاب «فرهنگ و شبهفرهنگ» مینویسد: «فرهنگ، حاصل و نتیجهی کردارهای نجیبانه و تعالیبخش انسان بوده و به او امکان میدهد تا در عالمی برتر از عالم غریزه زندگی کند». با توجه به این برداشتِ استعلایی از فرهنگ میتوان دریافت که قدرت و ماندگاری ملتها در طول تاریخ به فرهنگ وابسته است. از این رو، هرچه ملتی بافرهنگتر باشد، قدرتمندتر نیز خواهد بود. نتیجه اینکه فرهنگ (کلیت آن) از این دیدگاه نیز اهمیت اساسی دارد و آنچه این این امر را ممکن میسازد ارتباط نسلهای متمادی با یکدیگر است.
دانشمندان علوم اجتماعی پنج جزو را برای شکلگیری یک ارتباط ضروری میشمارند: فرستندهی پیام؛ پیام؛ نماد؛ وسیلهی ارتباط؛ گیرندهی پیام. در برداشتهای نمادگرایانه از فرهنگ، این «نماد» و «نشان» است که بار اصلی انتقال معانی را بر عهده دارد و گویای معانی جاری در حیات اجتماعی انسانهاست و وجه ممیزهی انسان و سایر حیوانات است. انسان با نمادسازی، معانی مورد نظر خود را موجودیت میبخشد. با توجه به همین دیدگاه، اندیشمندی چون «ارنست کاسیرر» انسان را «حیوانی نمادین (سمبولیک)» نامیده است.1
ملت ایران نیز در درازای تاریخ با استفاده از نمادهای گوناگون و سرشار از معانی، انسجام فرهنگی و هویّتی خویش را حفظ کرده و معانی کلیدی فرهنگ ایرانی را با استفاده از این نمادها و نشانها چه در پهنهی سرزمینی و چه در سلسلهنسلهای خویش بازآفرینی کرده و پراکنده و بدینگونه حیات تاریخی خویش را در بین دیگر ملتها تضمین کرده است. از اینرو، نقش نماد و نشان در فرهنگ ایرانی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است. از طرفی، وقتی این نشانها به جامعهی بینالمللی عرضه میشوند و مورد پذیرش قرار میگیرند، از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار میگردند. زیرا از یکسو بالندگی و پویایی ملّت و فرهنگ ایرانی را به نمایش میگذارند و از دیگرسو اقتدار آن را در عرصهی بینالمللی از طریق گسترشِ فرهنگ رقم میزنند.
نشانِ تاریخی، ملی و مذهبی «شیر و خورشید» یکی از این نشانهاست. این نشان که روزگاری بر درفش و پرچم رسمی ایرانیان جای داشت، این اقبال را داشت تا پس از تلاشهای فراوانِ نمایندهی ایران در سومین گردهمآیی بینالمللی صلیب سرخ در ژنو، نزدیک به صدسال پیش، به صورت «شیر و خورشید سرخ» به جامعهی بینالمللی عرضه گردد و در کنار دو نشانِ دیگر (صلیب سرخ و هلال احمر) مورد پذیرش قرار گیرد. متأسفانه امروزه، به دلیل عدم استفاده از نشان «شیر و خورشید سرخ» به عنوان نشان جمعیت امدادی ایران، این نشان در معرض حذف از عرصهی بینالمللی است.
این نوشتار تلاش دارد تا با ارایهی توضیحاتی در مورد سازمان صلیب سرخ جهانی و «جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران» - که بعدها به «جمعیت هلال احمر ایران» تغییر نام داد - و همچنین نماد ملی و مذهبی «شیر و خورشید»، اهمیت تلاش برای جلوگیری از حذف این نشان در عرصهی بینالمللی را گوشزد نماید و گروههای مختلف را به کوشندگی در این مسیر دعوت نماید تا با همراهی یکدیگر بازگرداندن نشان شیر و خورشید سرخ را به عنوان یک خواست ملی مطرح کنند. باشد که با توجه ویژهی نهادهای دستاندرکار به این موضوع، این کهننشانِ ایرانیان همچنان در عرصهی بینالمللی باقی بماند.
صلیب سرخ جهانی
«آیا نباید امکاناتی در زمان صلح و آرامش در کار باشد که جمعیتهای امدادی تشکیل شوند و هدفشان این باشد که در زمان جنگ با داوطلبانی ایثارگر و کاملاً صالح، در انجام وظیفهی خود، از زخمیان مراقبت کنند؟» - ژانهنری دونان.
در سال 1859 میلادی «ژانهنری دونان» سوییسی، تحت تأثیر صحنههای جنگ میان فرانسه و اتریش، کتابی منتشر ساخت. وی در این کتاب پیشنهاد کرد در هر کشور یک جمعیت امدادی داوطلب تأسیس شود و دولتهای جهان طی گردهمآییی بینالمللی موافقتنامهای را به تصویب برسانند که به موجب آن مبانی حقوق حمایت از امدادگران و مراکز درمانی در جنگ تأمین شود. وی همچنین پیشنهاد کرد که امدادرسانی به مجروحان و زخمیهای نظامی، فعّالیتی بیطرف محسوب شود. «انجمن ژنوی امور عامالمنفعه» با علاقهی بسیاری از پیشنهاد وی استقبال کرد و در نتیجه گردهمآییی بینالمللی با شرکت نمایندگان 16 کشور در ژنو تشکیل شد و موافقتنامهی 1864 میلادی برای بهبود وضع مجروحان و رنجوَران نظامی میدان جنگ تدوین شد و به امضای نمایندگان 12 دولت از دولتهای شرکتکننده رسید. در آن موافقتنامه، بیطرف شمردن متصدّیان خدمات پزشکی نیروهای مسلح، رفتار انسانی با زخمیها، بیطرفی غیرنظامیانی که داوطلبانه به کمک مجروحان جنگ میشتابند و نیز علامتی بینالمللی به منظور مشخص ساختن اعضا و وسایلی که در این راه بهکار میروند، پیشبینی شده بود. به افتخار ملّیت دونان، صلیبی سرخ بر زمینهای سفید، به تقلید از پرچم سوییس و در حقیقت وارونهی رنگهای آن، به عنوان نماد و نشانِ جمعیتِ مورد اشاره انتخاب شد.
تا سال 1963 میلادی، در 88 کشور جهان جمعیتهای ملی «صلیب سرخ» پدید آمد و همچنین دو گروه بینالمللی دیگر نیز مرکزشان در ژنو دایر شد: «کمیتهی (کارگروه) بینالمللی صلیب سرخ» که در سال 1863 میلادی تأسیس گردید و مرکب بود از 25 تن از بزرگان کشور سوییس که هنگام جنگ به عنوان میانجیهای بیطرف خدمت میکردند؛ و دیگری، اتحادیهی جمعیتهای صلیب سرخ که در 1919 تأسیس شد و هدفش کمکهای متقابل و همکاری و توسعهی فعالیتهای مربوط، خاصه در زمان صلح، بود. پس از پایان جنگ دوم جهانی، فعالیتهای صلیب سرخ بینالمللی گسترش فراوانی یافت. در حال حاضر «نهضت بینالمللی صلیب سرخ و هلال احمر» که در واقع باید آن را «نهضت بینالمللی صلیب سرخ، شیر و خورشید سرخ و هلال احمر» نامید، از بخشهای زیر تشکیل شده است:
- کارگروه بینالمللی صلیب سرخ (icrc)
- اتحادیهی (فدراسیون) بینالمللی جمعیتهای صلیب سرخ و هلال احمر
- 178 جمعیت صلیب سرخ و هلال احمر عضو نهضت در سراسر جهان
کارگروه بینالمللی، اتحادیه و جمعیتهای ملی بخشهایی مستقلاند. هر یک دارای موقعیت انفرادی خویش است و هیچ یک اختیاری بر یکدیگر اعمال نمیکنند.2
پیوستن ایران به این نهضت بینالمللی
اولین گردهمآیی بینالمللی صلیب سرخ در سال 1864 میلادی به پیشنهاد ناپلئون سوم، امپراتور فرانسه، تشکیل شد و دولتهای شرکتکننده در این گردهمآیی تصمیم گرفتند که هیأتهایی به نام صلیب سرخ در کشورهای خود تشکیل دهند.
دولت ایران ده سال بعد یعنی در سال 1874 میلادی عضو این نهاد بینالمللی شد. البته، به دلیلِ عدم وجود نیروهای متخصص و امکانات فنی و زیربنایی و مالی لازم، تشکیل شعبهی ایرانی صلیب سرخ عملاً چندین سال به تعویق افتاد. سرانجام، در هجدهم بهمن 1301 خورشیدی اولین جمعیت «شیر و خورشید سرخ» تحت ریاست افتخاری محمدحسین میرزای ولیعهد تشکیل و در اسفند همان سال نظامنامه اساسی جمعیت منتشر شد. در پنجم امرداد 1302 نخستین نشست رسمی کارگروه مرکزی جمعیت تشکیل شده و تصمیم گرفته میشود که برای پیشرفت امور جمعیت، هفتهای یک یا دو جلسه برگزار شود. «جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران» تا سال 1304 شعبههای خود را در مراکز استانها گسترش میدهد و حتا اقدام به انتشار مجلهای با همین نام میکند.
در مادهی 4 نظامنامهی جمعیت آمده است: «همینطور جمعیت شیر و خورشید سرخ برای حمل و نقل و معالجهی مجروحین میدانهای جنگ، در حدود امکان، مریضخانههای ثابت و سیار و هیأتهای تعاونیه و وسایل حمل و نقل صحی تهیه خواهد نمود».
پس از انقلاب با تصویب قانون «وظایف و مسؤولیتهای جمعیت هلال احمر»، در بیستم دی ماه 1362، این نام رسماً تغییر یافت. در حال حاضر، جمعیت ایران از نظر توان امدادی در بین اعضای فدراسیون بینالمللی جزو پنج کشور قدرتمند به شمار میرود.
نشانهای رسمی
در کارگروه بینالمللی صلیب سرخ چهار نشان رسمیت دارند. رسمیت نشانهای مورد نظر به این معناست که، طبق مقرّرات کنونی، انتخاب یکی از این نشانها یکی از 10 شرط شناسایی رسمی جمعیتهای ملی توسط کارگروه بینالمللی صلیب سرخ و آنگاه عضویت آنان در اتحادیهی بینالمللی است. طبق قوانین موجود، دولتها میتوانند تنها یکی از نشانهای رسمی را برای حفاظت از خدمات پزشکی خود در منازعات مسلحانه بهکار برند:
صلیب سرخ - نشان صلیب سرخ یکسال پس از تأسیس کارگروه بینالمللی صلیب سرخ در شهر ژنو در سال 1864 میلادی به تصویب رسید. طرح آن به افتخار ملیّت دونان (سوییس) از برگردان رنگ پرچم سوییس گرفته شده است. در حال حاضر، در بسیاری از کشورها صلیب سرخ نشان جمعیت ملی آنهاست، حتا برخی کشورهای غیرمسیحی همانند ژاپن، چین و... این نشان را برگزیدهاند.
شیر و خورشید سرخ - نشان جمعیت ملی ایران بود که در سال 1906 به تصویب رسید و طرح آن نیز برگردان نشان شیر و خورشید است - به رنگ سرخ بر زمینهای سفید. این نشان بر روی پرچم ایران قرار داشت و از گذشتههای دور از اهمیت فراوانی در بین ایرانیان برخوردار بود. در ادامه در مورد خود نشان و چگونگی به تصویب رسیدن آن توضیحاتی ارایه میشود.
هلال احمر - در گردهمآیی صلیب سرخ در سال 1906 تنها کشور مسلمان حاضر، ایران بود. کشور عثمانی به دلیل امضا نکردن قرارداد 1904 ژنو از شرکت در این گردهمآیی منع شده بود. زمانِ تشکیل این گردهمآیی مصادف بود با شرایط پیش از جنگ جهانی اول که خصومت اکثر دولتهای اروپایی با عثمانی آشکار بود. با این حال، دفاع نمایندهی ایران از نشان هلال احمر در این گردهمآیی باعث تصویب و رسمیت یافتن آن شد. به طوری که مقامهای عثمانی را واداشت، در اوج اختلافهایی که با ایران داشتند، از نمایندهی ایران قدردانی به عمل بیاورند. این نشان متشکّل از یک هلال ماه نو به رنگ سرخ بر زمینهای سفید است که برگردان هلال پرچم عثمانی و دولت ترکیهی بعدی بهشمار میرود. پس از تصویب این نشان برای جمعیّت کشور عثمانی، بسیاری از کشورهای عربی نیز آن را به عنوان نشان جمعیت ملی خود برگزیدند.
کریستال سرخ - کشور اسراییل از سال 1949 درخواست به تصویب رساندن نشانِ ستارهی سرخ داوود را کرده بود. اما کارگروه بینالمللی صلیب سرخ به این دلیل که اگرچنین نشانی را بپذیرد، دیگر پایانی برای نشانها نخواهد بود و هر کشوری که دین مردمانش جدا باشد خواهانِ نشانی ویژه برای خود خواهد بود، با وجود پشتیبانی قوی دولت ایالات متحده از نشان داوود سرخ، با آن موافقت نکرد. اما برای حل این مسأله و موارد مشابه در سال 2000 کارگروه بینالمللی با پذیرش نشان جدید «کریستال سرخ» موافقت کرد تا کشورهایی که مایل نیستند نشانهای دیگر را بپذیرند از این نشانِ غیردینی استفاده کنند. شکل این نشان به صورت یک لوزی سرخ بر زمینهای سفید است که این اجازه را به جمعیتهای دیگر میدهد تا نشان ملی خود را نیز در میان آن بهکار برند.3
نشان جمعیت امدادی ایران؛ شیر و خورشید سرخ
همانطور که پیشتر گفتیم، نشان شعبهی ایرانی صلیب سرخ جهانی، شیر و خورشید سرخ بود. نیز اشاره کردیم که این نشان از گذشتههای دور در بین ایرانیان از جایگاه ویژهای برخوردار است و این اهمیت در دورههای مختلف تاریخی به صورتهای گوناگون خود را نمایانده است. احمد کسروی در «تاریخچهی شیر و خورشید» مینویسد: «... در ایران و این سرزمینها از زمانهای باستان، پادشاهان و فرمانروایان از پیکرهای خورشیدِ تنها و شیرِ تنها سود جسته و آنها را بر سکهها و درفشها مینگاشتند. خورشید، درخشانترین جرم آسمانی نزد مردمان، پادشاهِ ستارگان بوده است و ما میدانیم که در زمانهای باستان آن را یگانه پروردگار جهان پنداشتند و همچون خدایش میپرستیدند (به معنای بلندی و درخشانی و پروردگاری). شیر نیز، در میان مردمان، دلیرترینِ همهی جانوران به شمار میرفت و او را پادشاه جانوران پنداشته، بزرگش میپنداشتند و پیکر آن را بهترین رمز برای دلیری و نیرومندی شناخته و به درفشها و سپرها و دیگر افزارهای جنگی مینگاشتند». و البته به این موارد باید اضافه کرد «شیر» و «خورشید» دو مرحله از مراحل کمال در «آیینِ مهر» بهشمار میرفتند. هر دوی اینها چه به صورت مجزا و چه همراه هم بسیار در نقشبرجستهها و سکههای ایرانی در دورههای مختلف بهکار گرفته شدهاند. ایرانیان باستان خورشید را در شمار ایزدان آوردهاند. در اوستا، یَشتِ ششم، به نامِ این ایزد بزرگ است. صفاتی که برای آن یاد شدهاند عبارتاند از: باشکوه، غنی، جاودانی و پاککننده. در آیینهای باستانی، خورشید نمادِ سلامت، سرور، و برکت و روشنایی است. صفت برجستهی آن اما «تیز اسبی» است. در اوستا میخوانیم: «ای مزدا اهورا، در میان ترکیبها، زیباترین ترکیب فروغ این جهان را، و در عالم زبرین، ترکیبی را که در میان بلندترین فروغ، خورشید نامیده میشود از آنِ تو میشماریم» (هفت تن یشت کوچک – بخش دوم، بند ششم، پژوهش از هاشم رضی).
بقعۀ شیخ جبری اردبیل؛ سنگ قبر سیصد ساله
همچنین، خورشید در بین ایرانیان نمادی بوده است از فروغ ایزدی اهورامزدا. شیر نیز به صورت سنتی نمادی است از سروری، قدرت و پایمردی. در نگارههای کهن ایرانی، و بهویژه در تختجمشید، بسیار نقش شیر دیده میشود. در تختجمشید شیری نمایان است که به گاوی حملهور شده. برخی از باستانشناسان بر این باورند که این نمادی است از تغییر فصل و نقش شیر در این میان نقشِ نجاتدهنده است که با حضور او تغییر و تحوّلات صورت میپذیرد. ظاهراً این دو نماد بر درفشهای ایرانیان نیز بهکار میرفته است. در شاهنامهی فردوسی چنین میخوانیم:
یکی زرد خورشیدپیکر درفش
سرش ماهِ زرین، غلافش بنفش
یکی شیرپیکر درفش بنفش
درخشانگهر در میان درفش
در سال 410 خورشیدی سلطان مسعود غزنوی، به انگیزهی دلبستگی به شکار شیر، دستور داد نقش شیر را بر درفشاش بنشانند. از آن پس هیچگاه تصویر شیر از روی پرچمهای ایران برداشته نشد تا انقلاب اسلامی ایران در سال 57. در زمان خوارزمشاهیان و سلجوقیان سکههایی ضرب شد که علاوه بر نقش شیر، بر پشتِ آن نقش خورشید هم آمده بود. این رسم به سرعت در مورد پرچمها نیز رعایت گردید. در میان شاهانِ سلسلهی صفویان تنها شاهاسماعیل یکم و شاه طهماسب یکم بر روی درفش خود، نقشِ شیر و خورشید نداشتند. پرچم ایران در باقی دوران حاکمیت صفویان سبزرنگ بود و شیر و خورشید را بر روی آن «زر دوزی» میکردند.
در دوران نادر تغییراتی در پرچم ملی و نظامی ایران بهوجود آمد. درفشِ شاهی یا بیرق سلطنتی در دوران نادرشاه از ابریشم سرخ و زرد ساخته میشد که بر روی آن تصویر شیر و خورشید هم وجود داشت، اما درفش ملی ایرانیان به سه رنگ سبز و سفید و قرمز بود با شیری در حالت نیمرخ و در حال راه رفتن که خورشیدی نیمه برآمده بر پشت آن بود و در درون دایرهی خورشید نوشته بود: «الملکالله».
در مورد دوران قاجار، کسروی مینویسد: «تا آغاز پادشاهی قاجاریان، شکل شیر و خورشید این حال را میداشته که همچون شکلهای دیگری به روی سکهها و درفشها نگاشته میشده. در آغاز زمانِ قاجاریان در زمان فتحعلی شاه - که راه آمد و شد میانهی اروپا به ایران باز شده و اروپاییان به ایران آمدند - دربار قاجاری میخواسته به پیروی از دولتهای اروپایی یک نشانِ دولتی پدید آورد. این شکل شیر و خورشید را که گویا معنی دیگری به آن داده و بازمانده از زمان باستانش میشماردهاند، برگزیده و نشانی به این شکل پدید آوردهاند که به اروپاییان و دیگران میدادند. سپس، در زمان محمدشاه شکل ذوالفقار را برگزیده و نشان دیگری پدید آوردهاند. به هرحال، ما تا آنجا که جسته و دانستهایم، این از زمان محمدشاه بوده که شیر و خورشید با رویهی کنونیاش پدید آمده و نشانِ دولت ایران گردیده».
پس از پیروزی جنبش مشروطه در زمان مظفرالدین شاه و تشکیل مجلس، نمایندگان به کار تدوین قانون اساسی و متمم آن پرداختند. در اصلِ پنجم متمم آمده بود: «الوانِ رسمی بیرق ایران سبز و سفید و قرمز و علامت شیر و خورشید است». در مورد نشان شیر و خورشید استدلال نمایندگان این بود که چون انقلاب مشروطه در ماه امرداد به پیروزی رسید (برج اسد)؛ از سویی دیگر، چون اکثر ایرانیان، مسلمان و شیعه و پیرو حضرت علی هستند و اسدالله از القاب اوست، پس از شیر در پرچم استفاده کردند و چون خورشید در این ایام – نیمهی امرداد - در اوج نیرومندی و گرمای خود است، پیشنهاد کردند که خورشید را نیز بر پشت شیر سوار کنند و شمشیر ذوالفقارِ حضرت علی (ع) را نیز در دست شیر دهند. برخی نظرها نیز در این مورد حاکی از آگاهی برخی مشروطهطلبان از آیین مهر است.
سكۀ دوران سلجوقي، با نقش شير و خورشيد. اين سكه در دوران حكومت كيخسرو دوم، پادشاه سلجوقی از سال 635 تا 644 هجری، ضرب شده است
به هر حال، آنچه مسلم است نشانِ «شیر و خورشید»، چه به صورت مجزّا و چه به همراهِ هم، در میان ایرانیان از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و است. نیز از قدمتی به درازای تاریخ فرهنگ ایران برخوردار است و معانی بسیاری را در خود دارد. اما این که چنین نشانِ با اهمیتی چگونه، به عنوان نشان جمعیت امدادی ایران و یکی از سه نشانِ رسمی این سازمان در آن زمان، جهانی شد، برمیگردد به تلاشهای نمایندهی ایران - ممتازالسلطنه - در سومین گردهمآیی بینالمللی، صلیب سرخ در ژنو به سال 1906 میلادی. در آن دوره شرکت ایران در تمام گردهمآییهای بینالمللی از جمله صلیب سرخ جهانی، خود نشانی تلقی میشد از علایم حیاتی وجود یک ملت و کشور به نام ایران و به همین دلیل نیز از هیچگونه اقدامی در این زمینه فروگذار نمیشد. زیرا خطر همسایگی روسیه و عثمانی و نفوذِ انگلستان و چشمداشتِ آنها به خاک ایران همواره احساس میشد.
در گردهمآیی صلیب سرخ در سال 1906 دولت ایران، ضمن احساس همدردی با اجرای مفاد قراردادِ صلیب سرخ جهانی، بر لزوم استفاده از نشانِ ملی خود تأکید کرد. البته شایان ذکر است که کشورهای اروپایی با این موضوع موافق نبودند. در این گردهمآیی «عبدالصمدخان ممتازالسلطنه»، که با حضوری پررنگ، برخوردی خوش و روحیهای همکارانه مورد احترام جمع بود، با اشاره به این موضوع که اگرچه صلیب مذهبی مورد احترام مسلمانان است، اما بهدلیل پارهای ملاحظات تاریخی شاید اثر سوئی در بین مسلمانان داشته باشد و اینان پذیرای خدمات تحت پرچم صلیب سرخ نشوند و دیگر آن که نشانِ هلال سرخ نیز، به عنوان نمادی سُنی و همچنین پرچمِ کشوری که بارها به ایران یورش آورده، میتواند میان ایرانیان - که اکثراً شیعه هستند - همان احساس را شکل دهد، خواستارِ تصویب نشان شیر و خورشید سرخ برای شعبهی ایرانی صلیب سرخ شد.
سخنرانی وی، در فضایی که به سود عثمانی نبود، مورد استقبال شرکتکنندگان قرار گرفت. وی در روز امضای قرارنامه نیز مجدداً طی نطقی مفصل اعلام داشت که دولت ایران «شیر و خورشید سرخ» را در پردهی سفید قرار میدهد، و به این ترتیب، ایران تنها کشوری بود که پرچمِ امدادرسانیاش، ویژهی خودش بود. نشریهی حبلالمتین (شمارهی 8، 4 شعبان 1324 ق.) در اینباره نوشت: «جناب ممتازالسلطنه، سفیر دولت ایران در ژنو، شریک کانفرنس [= کنفرانس] صلیب احمر میگردد؛ اول کارش برهم زدن شرایط صلیب بود و [دوم] اختیار داشتن هر دولت که نشان دولتی خود را به رنگ سرخ بر بیرق نصب کند». بالاخره با کوششهای بیدریغ وی، نشانِ شیر و خورشید سرخ به جرگهی نشانهای رسمی صلیب سرخ درآمد. البته پس از آن با پادرمیانی وی، همچنین هلال عثمانی نیز به عنوان یک نشان رسمی دیگر – برای عثمانی و دیگر کشورهای مسلمان - مورد پذیرش قرار گرفت.4
پس از انقلاب اسلامی در سال 57، متأسفانه فضای ایجادشده و هیجانات ناشی از آن باعث بروز مسایلی گردید که ظاهراً در شرایط آن روز اجتنابناپذیر مینمود. از جمله مواردی که مورد بیمهری قرار گرفت، نشانِ «شیر و خورشید» و حتا «شیر و خورشید سرخ» بود. فضای فوق باعث شد که نشانِ ملی و مذهبی «شیر و خورشید» از روی پرچم ایران حذف گردد و شیر و خورشید سرخ نیز به هلال احمر تغییر کند؛ نشانی که در اثر مشقّت و کوششهای فراوان نمایندهی ایران در کارگروه بینالمللی صلیب سرخ به تصویب رسیده بود و نشان از پویایی و استقامت ملت ایران داشت، آن هم در شرایطی که به لحاظ اقتصادی و سیاسی ایرانِ آنزمان کاملاً در موضع ضعف بود. در آن روزگار، دولت ایران حتا ناتوان از پرداخت هزینهی سفر نماینده ایران به اجلاس بود و ممتازالسلطنه با هزینهی شخصی خود به ژنو سفر کرد تا در گردهمآیی شرکت کند و حماسهای دیگر را برای تاریخ ایران رقم زند! اهمیت کار او هنگامی روشن میشود که سالها بعد کشور اسراییل با فرستادن منظّمِ گروههایی خبره و هزینه کردنهای بسیار و با وجود پشتیبانی برخی مراکز قدرت، نتوانست نشانِ مورد نظر خود را به ثبت جهانی برساند.
این تغییر نشان به هلال احمر در سال 1359 اتفاق افتاد و البته شایان ذکر است که دولت وقت ایران در سال 1359 با تأکید بر حفظ نشان ویژهی خود به دولت سوییس، به عنوان امین و نگهدارندهی قراردادهای چهارگانهی ژنو، اعلام کرد که استفاده از آن را به حالت تعلیق درآورده است و در عین حال خواستار استفاده از هلال احمر شد. متأسفانه، دولت ایران در آن زمان با این اقدام، نشانِ هلال احمر را، که تاریخی مربوط به امپراتوری عثمانی داشت، به جای نشان ملی خود برگزید و هزاران سال تاریخ و هویّت خود را به کناری نهاد.
در حال حاضر اما، نشان شیر و خورشید سرخ، که نشانی است برخواسته از باورها و آرمانهای ملی و مذهبی ایرانیان، در خطر حذف از عرصهی بینالمللی است. دلیل این امر این است که چون هیچ جمعیت امدادی در سراسر جهان از این نشان به عنوان یک نشانِ رسمی استفاده نمیکند، از این رو خواست برخی کشورهای عضو (از جمله آمریکا و اسراییل) این است که این نشان باید از میان نشانهای رسمی حذف شود.
چندی پیش گردهمآیی بینالمللی صلیب سرخ در ژنو - مقرّ آن- شروع به کار کرد (30-26 نوامبر 2007) تا در مورد موضوعهای مورد علاقهی کشورها و جمعیتهای عضو تصمیمگیری کند. نکتهای که در این اجلاس وجود داشت این بود که اجلاس با سه نشانِ رسمی صلیب سرخ، هلال احمر و کریستال سرخ آغاز به کار کرد و در این میان اثری از شیر و خورشید سرخ به چشم نمی خورد.5 البته نبودن شیر و خورشید سرخ به دلیل حذف آن نبوده و دلیل آن احتمالاً شرکت نداشتن هیچ جمعیتِ امدادی با این نشان بوده است. شوربختانه در اینباره اطلاعات تأییدشدهای منتشر نشده است، که این نشان از بیتوجهی سازمانهای ملی دستاندرکار دارد. بدیهی است چنانچه این روند ادامه پیدا کند، نشان منحصر به فرد ایران حذف خواهد شد. از اینرو، در چنین شرایطی بر عهدهی تمامی گروههای اجتماعی، فعّالان مدنی و سازمانهای مردمنهاد (اِنجیاُهای) ذیربط است که خواستِ بازگرداندن نشان شیر و خورشید سرخ را برای جمعیّت امدادی ایران پیگیری نموده و به صورت فراگیر در سطح جامعه مطرح نمایند تا مسؤولان و دولتمردان نیز که وظیفهی محقق ساختن خواست مردم را دارند این امر را عینیت بخشند.
آشکار است که نقش جمعیت هلال احمر ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. جمعیت هلال احمر، به عنوان یک نهاد غیردولتی، میتواند تحقق این موضوع را چه در عرصهی داخلی، به صورت ایفای نقش هماهنگکنندهی گروههای مرتبط، و چه در عرصهی بینالمللی، به صورت پیگیری حقوقی موضوع در کارگروه بینالمللی صلیب سرخ و جلوگیری از حذف قطعی شیر و خورشید سرخ، رقم زند.
همچنین به نظر میرسد پیشنهاد این نشانواره به دیگر کشورهای حوزهی فرهنگی ایران – بهویژه کشورهای جمهوری آذربایجان، عراق و بحرین که کشورهایی با اکثریت شیعه به شمار میروند – میتواند در رفع نگرانیها تأثیرگذار باشد. کاری که سازمانهای مردمنهاد میتوانند آن را بر عهده گیرند.
پی نوشتها:
1- فلسفه و فرهنگ، ارنست کاسیرر، ترجمهی بزرگ نادرزاده، موسسهی مطالعات تحقیقات فرهنگی
2- تارنمای رسمی جمعیت هلال احمر ایران (www.rcs.ir)
3- دانشنامهی ویکیپدیا (Wikipedia)
4- شیر و خورشید سرخ ایران؛ از تدبیری سیاسی تا ضرورتی اجتماعی، رضا آذری شهرضایی، نشریهی گفتوگو، آذر 81
5- تارنمای رسمی سازمان صلیب سرخ جهانی (www.icrc.org)