سه شنبه, 28ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ تجزیه بحرین: از استان چهاردهم تا...

تاریخ تجزیه

بحرین: از استان چهاردهم تا...

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 66 - رویه 5 تا 6

عصر روز دوشنبه 20 آبان 1336 جلسه هیات وزیران در حضور محمدرضا پهلوی، تشکیل گردید. در این جلسه، لایحه‌ی تقسیمات جدید کشوری که از مدت‌ها پیش، وزارت کشور دست‌‌اندرکار تهیه و تنظیم آن بود، مطرح گردید و به تصویب رسید. درنتیجه، استان‌های کشور، به چهارده استان، افزایش یافت. بدین‌سان، جزیره‌ی بحرین که تا آن زمان، جزو استان فارس بود، مرکز استان چهاردهم شد و دیگر جزیره‌های ایران در خلیج‌فارس، شهرستان‌های استان بحرین اعلام شدند.
البته می‌دانیم که از دوردست‌های تاریخ، همیشه بحرین بخشی از ایران بوده و گسست‌های زودگذر در اثر ناتوانی دولت مرکزی یا دخالت بیگانگان، خیلی زود دوباره به پیوند این سرزمین با دیگر سرزمین‌های ایرانی، منجر گردیده است.
روز نهم فروردین‌ماه 1349، رییس‌ مجلس شورای ملی، نمایندگان را به یک جلسه فوق‌العاده در رابطه با مساله‌ی بحرین فراخواند. این روز برای آن انتخاب شده بود که کشور در تعطیلات نوروزی به سر می‌برد. دانشگاه‌ها و دبیرستان و نیز بازار که می‌توانست از مراکز مقاومت احتمالی باشند، تعطیل بودند.

ساعت 9 صبح جلسه آغاز شد و رییس، اردشیر زاهدی وزیر وقت امور خارجه را برای سخن‌رانی، فراخواند. کمابیش یک سال پیش (تیرماه 1348) اداره نهم سیاسی وزارت امور خارجه، کتابی با عنوان «بحرین از دوران هخامنشی تا زمان حال (558 قبل از میلاد – 1969 میلادی)» منتشر کرده بود. در این کتاب، با اشاره به پیوند بحرین با ایران از دوردست‌های تاریخ آمده است:

بحرین بعد از جنگ دوم جهانی
بعد از جنگ جهانی دوم مساله بحرین ابتدا به صورت نهضت‌های ضدانگلیسی و یکی از جنبه‌های آن به شکل طرفداری از ادعای حاکمیت ایران و بازگشت بحرین به ایران متجلی شد. در 1947 این فعالیت‌ها تا آن حد شدت یافت که هیاتی به ریاست یکی از شیوخ‌ برجسته‌ بحرین به ایران آمد و رییس هیات تقاضا کرد تا به عنوان نماینده بحرین در پارلمان ایران شرکت کند. چون در شرایط سال 1947 و هرج و مرج ناشی از اشغال ایران امکان اقدام موثری در مورد بحرین وجود نداشت. مجلس شورای ملی به عنوان این‌که شیخ مزبور براساس قانون انتخابات ایران انتخاب نشده است با درخواست وی موافقت نکرد.
در آوریل 1948 مجلس شورای ملی به اتفاق آرا طرحی را به تصویب رساند که به موجب آن از دولت خواسته شد اقدامات عملی موثری برای اعمال حاکمیت در بحرین به عمل آورد.
با تشکیل سازمان ملل متحد و توسعه فعالیت‌های آن مساله بحرین به سازمان ملل نیز راه یافت. دولت شاهنشاهی هر وقت در اسناد سازمان ملل نام بحرین را در جوار اسامی کشورهای مستقل ملاحظه کرده است و یا هر وقت تقاضای عضویت بحرین به عنوان عضو وابسته در سازمان‌های تخصصی بین‌المللی مطرح شده است به این اقدامات و اقدامات مشابه که ممکن است به نحوی بحرین را واحدی جدا از سرزمین دولت شاهنشاهی قلمداد کند اعتراض کرده و این رویه را به طور مداوم و مصرا تعقیب نموده است.
اردشیر زاهدی، پس از گذشت 17 سال، از کودتای 28 امرداد 1332 که در آن، پدرش در چاکری از امپریالیسم آمریکا ـ استعمار بریتانیا، با شرکت در کودتا، حکومت ملی دکتر محمدمصدق را سرنگون کرد و بدین‌سان، بزرگ‌ترین مبارزه‌ی ضداستعماری و ضداستثماری ملت ایران و یا به گفته‌ی بهتر: بزرگ‌ترین مبارزه‌ی ضداستعماری و ضد استثماری مردم آسیا را، به شکست کشاند.
اکنون اردشیر زاهدی با چاکری از امپریالیسم آمریکا ـ استعمار بریتانیا، در پی تجزیه بخشی از سرزمین ایران بود. البته از یاد نبریم در فاجعه‌ی 28 امرداد و خیانت تجزیه‌ی بحرین، محمدرضا پهلوی، بار این مسئولیت سنگین را، بر دوش داشت.
اردشیر زاهدی، با استناد به نوشته‌های کتاب منتشره از سوی اداره‌ی نهم سیاسی وزارت امور خارجه، در سخنان خود، با برشمردن پیوند ناگسستنی بحرین از دوران کهن تا عصر حاضر، گفت:
... به طوری که نمایندگان محترم اطلاع دارند، دولت انگلستان در سال 1971 [1350 خورشیدی] از خلیج فارس خارج خواهد شد و شاید تصور شود که در آن هنگام موانع عملی [برای] باز [پس] گرفتن بحرین مرتفع شده است و پس از خروج انگلستان دولت ایران می‌تواند با اعزام قوا این جزیره را تصرف کند...
ولی باید توجه داشت که ممکن است طی این مدت طولانی، در ترکیب جمعیت بحرین، تغییراتی صورت گرفته باشد که در امیال باطنی اکثریت اهالی آن‌جا تاثیر نموده و دولت شاهنشاهی، اکنون از چگونگی آن در حال حاضر، آگاه نباشد.
شاهنشاه آریامهر، طی مصاحبه مطبوعاتی مورخ چهاردهم دی‌ماه 1347 در دهلی نو، خط‌مشی منطقی و دنیاپسندی را که ایران بایستی برای حل مشکل بحرین انتخاب می‌کرد، با این بیان حکیمانه مشخص فرمودند:
ایران پیوسته به این سیاست خود دلبستگی داشته است که هرگز برای به دست آوردن اراضی و امتیازات ارضی، علی‌رغم تمایل مردم آن سامان، به زور متوسل نشود....
اردشیر زاهدی در دنباله‌ی سخنان خود افزود: ... شاهنشاه آریامهر در مورد نحوه‌ی تحصیل اراده و  کسب امیال واقعی اهالی بحرین چنین فرمودند:‌
...هرکاری که بتواند اراده‌ی مردم بحرین را به نحوی که نزد ما و شما و همه‌ی جهان به رسمیت شناخته شود نشان دهد خوب است...
اردشیر زاهدی ادامه داد:‌ ... از این رو انتخاب راه قانونی و منطقی حل مساله‌ی بحرین موردتوجه قرار گرفت... برای تامین این هدف، مذاکراتی با دولت انگلستان به عمل آمد و سرانجام آن دولت هم این راه‌حل عاقلانه و منطقی را پذیرفت.
در نتیجه با دادن اختیارات تام به اوتانت، دبیر کل سازمان ملل متحد، خواسته شد که مساعی جمیله‌ی خود را برای تحصیل امیال واقعی اهالی بحرین به هر نحوی که صلاح و مقتضی بداند، مبذول داشته و نتیجه را به شورای امنیت سازمان ملل متحد گزارش دهد و به شرط آن‌که این گزارش، مورد تصویب شورای امنیت قرار گیرد، برای دولت شاهنشاهی هم قابل‌قبول خواهد بود. البته هرگاه، اکثریت مردم بحرین، خواستار الحاق به ایران باشند، دولت شاهنشاهی، هرگونه مشکلی را تحمل خواهد کرد، تا به خواست قلبی آنان، جامه‌ی عمل بپوشاند.
دبیرکل سازمان ملل متحد، با این درخواست موافقت نمود و نظر خود را دایر به قبول این پیشنهاد، طی اعلامیه‌ای که چند ساعت قبل انتشار داد، ابراز داشته و قرار است، نماینده‌ی خود را جهت تحصیل امیال و نظرات واقعی اهالی بحرین، قریبا به محل اعزام دارد.
امید است، روشی که براساس منشور ملل متحد و مبانی منطقی و دنیاپسند برای حل این مشکل اختیار شده، از جهت تحصیل آزادانه‌ی نظرات و کشف نیات واقعی مردم بحرین، به نتیجه رسیده و آثار معنوی این اقدام دولت شاهنشاهی، در تحقق هدف‌های عالیه‌ی ایران که همان حفظ امنیت و ثبات منطقه‌ی خلیج فارس باشد، متجلی گردد.
در برابر تایید اکثریت نمایندگان شورای ملی، گروه پارلمانی‌پان ایرانیست با این اقدام را در حکم تجزیه‌ی ایران دانست و از این‌رو، دولت را استیضاح کرد. این نخستین باری بود که پس از 28 امرداد 1332، دولت استیضاح می‌شد.
روز اول اردی‌بهشت ماه 1349، استیضاح گروه پارلمانی پان ایرانیست از دولت مطرح شد و امیرعباس هویدا، ناچار به دفاع از تجزیه برخاست و با روشنی هرچه تمام‌تر، با توطئه‌ی تجزیه‌ی بحرین، هم‌صدا و هم‌داستان شد و دست به سفسطه‌گویی و فرافکنی و عوام‌فریبی زد، امیرعباس هویدا، در برابر سخنان سخن‌‌گوی گروه پارلمانی پان ایرانیست گفت:
جای بسی تعجب است که از اظهارات شما چنین به نظر می‌رسد که نمی‌خواهند هدف‌های ملی ما در محیط آرام و سازنده و خالی از سفسطه و مغلطه تامین گردد و نمی‌خواهند، که ریشه‌های استعمار در این منطقه خشک شود. اما ملت ایران مصمم است که با همکاری برادران مسلمان خود در منطقه‌ی خلیج فارس، آن استعماری را که قرن‌ها با آن مبارزه می‌کرد براندازد و طبق دستورات عالیه اسلامی که فرموده است: «تعاونو علی‌البر والتقوی و لاتعاونو علی‌‌الائم و العدوان» و هم‌چنین به فرموده دستور آسمانی «و اعتصموا بحبل‌الله جمیعا و لا تفرقو»، با تعاون و همکاری برادران مسلمان خود، امنیت و ثباتی را که لازمه‌ی رفاه و سعادت قاطبه‌ی مردمان این منطقه است، حفظ و تقویت کند... اما شما که افکار سیاسی خود را در قالب‌های مخصوص و مطرود قدیمی محدود کرده و به شعارهای شناخته شده، دل خوش کرده‌اید، متاسفانه با سیاست‌ خاصی که در پیش گرفته‌اید، دانسته یا ندانسته، به بقای استعمار در این منطقه، کمک می‌کنید و موجب نفاق و تفرقه می‌شوید...
در این‌جا نیز  اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی که مقهور استبداد حاکم بر این سرزمین بودند، با تجزیه‌ی بحرین هم‌داستان شدند و علیه استیضاح رای دادند. در این زمینه، رییس مجلس شورای ملی اعلام کرد:
     مجلس شورای ملی با 199 رای موافق و 4 رای مخالف، نسبت به سیاست دولت در مورد بحرین رای اعتماد داد. مخالفین عبارت بودند از: دکتر محمدرضا عاملی تهرانی، دکتر هوشنگ طالع ، ‌دکتر اسماعیل فریور و محسن پزشک‌پور.
دبیرکل سازمان ملل متحد، بر پایه‌‌ی توافق محمدرضاشاه و هیات فاسد حاکمه، نماینده‌ی ویژه‌ای به بحرین گسیل داشت تا با بر‌گزاری یک به اصطلاح همه‌پرسی که پاسخ آن از پیش معلوم بود، راه را بر جدایی این سرزمین از ایران، هموار سازد. نماینده‌ی ویژه دبیرکل در گزارش خود، آشکارا می‌گوید:
در این مورد فهرستی به این جانب داده شد و این فهرست که در اختیار من قرار گرفت، نام سازمان و موسسات بحرین بود و من می‌بایست از این فهرست، عواملی را برگزینم که برای تحقیقاتم، نمودار تمایلات و نظر کلی مردم بحرین باشد.
این سازمان‌ها و موسسات عبارت بودند از موسسات وابسته به شیخ غاصب بحرین مانند انجمن بلدیه، انجمن وکلا، انجمن تجار و بازرگانان و مانند آن‌ها.
گزارش‌نماینده‌ی ویژه‌ی دبیرکل درباره‌ی بحرین، روزنامه 11 ماه مه1970 (21 اردی‌بهشت 1349)، به تصویب شورای امنیت رسید. سه روز پس از آن یعنی روز پنج‌شنبه 24 اردی‌بهشت ماه 1349، این گزارش و قطع‌نامه‌ی شورای امنیت از سوی عباس‌علی خلعت‌بری قائم‌مقام وزیر امور خارجه در جلسه‌ی علنی مجلس شورای ملی مطرح گردید. البته از یاد نبریم که عباس‌علی خلعت‌بری به پاداش خیانت به میهن خود، پس از اردشیر زاهدی به مقام وزارت رسید.
گروه پارلمانی پان ایرانیست، با گزارش دولت درباره‌ی بحرین مخالفت کرد و آن را سند تجزیه‌ی ایران دانست. اما اکثریت نمایندگان که مقهورجو دیکتاتوری حاکم بر کشور بودند، با آن موافقت کردند و نتیجه‌ی رای‌گیری به شرح زیر اعلام شد:
آرای موافق: 187 رای
آرای مخالف: 4 رای
مخالفین عبارت بودند از: دکتر محمدرضا عاملی تهرانی، دکتر هوشنگ طالع، دکتر اسماعیل فریور، محسن پزشک‌پور
بدین‌سان، محمدرضا پهلوی، هیات فاسد حاکم با خیانت به میهن، بحرین را از ایران تجزیه کردند و برخلاف سفسطه‌گویی و ژاژ‌خوایی‌های امیرعباس هویدا، امروز مردم بحرین به دست همان به ظاهر مسلمانانی که او از وحدت با آنان دم می‌زد و نوید راندن استعمار را با هم‌کاری آنان از خلیج‌فارس می‌داد، قربانی می‌شوند و به خاک و خون کشیده می‌شوند. بحرین پایگاه ناوگان پنجم آمریکاست و حاکمان سعودی هم‌، غلام حلقه‌به گوش امپریالیسم آمریکا ـ استعمار بریتانیا باقی‌مانده‌اند.
بدون تردید دست‌های محمدرضا پهلوی، هیات فاسد حاکم، نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا که با دولت در جدایی بحرین هم‌صدا و هم‌سو شدند، آغشته به خون هم‌خانمان و هم‌میهنان بحرینی ما است که امروزه از سوی انسان‌نمایان سعودی و عوامل شیخ‌ غاصب بحرین، قتل‌عام می‌شود.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه