خبر
مکتوب هفته - هراس از مدرسه
- خبر
- نمایش از شنبه, 27 مهر 1392 07:09
- بازدید: 3589
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25717، شنبه 27 مهر 1392
دکتر محمدعلی فیاضبخش
برای نوآموزان دبستانی، به خصوص کلاس اولیها، اختلالی به نام هراس از مدرسه، در طبقهی اختلالات مدرسهگریزی ذکر شده است. این اختلال، هرچند در آغازین روزهای مدرسه در بسیاری از کودکان بروز میکند، در اندک زمانی فرو مینشیند و تقریباً به حالت عادی برمیگردد. سادهترین و بهترین راه مقابله با این هراس، همراهی مادر در نخستین روزهای حضور کودک در مدرسه است، که در این مورد بیتردید همراهی و بردباری معلمان، طول دورهی اختلال را کوتاه خواهد کرد. نکتهی درخور توجه در این نوشتار عبارتست از عود این هراس و مدرسهگریزی، که شاید با تعجب و ناباوری والدین و معلمان همراه باشد؛ بدین معنی که کودک دبستانی پس از گذشت دو سه ماه از ابتدای سال تحصیلی دوباره رفتارهای بازگشت به نخستین روزها را از خود آشکار میکند. این اختلال با همان نام «عود و بازگشتپذیری» بیان میشود. در زمرهی عوامل ایجادکنندهی این ناهنجاری به دو دستهی «عاطفی» و «اجتماعی» باید اشاره کرد که اولی با خصوصیت هراس و اضطراب و دومی با ویژگی رویگردانی جلوهگر میشود.
دستهی اول، یعنی هراس و اضطراب مدرسهگریزی، ناشی از عواملی است که نشاط و خوشیهای داخل مدرسه را که در سطح انگیزه مندی کودک عمل میکند کاهش و تقلیل میدهد و مقبولیت فضای مدرسه در ذهن کودک مخدوش میگردد. کمتوجهیهای معلمان که اغلب ناخواسته و بدون تعمّد در مورد برخی کودکان صورت میگیرد یکی از مهمترین عوامل این بی نشاطی است. ذهن کودک در سنین دبستانی شدیداً درگیر مقایسهها و حساس نسبت به نابرابریها و تبعیضهاست. حتی یک جواب سلام ازسوی معلم که همراه با خستگی، بیتوجهی و یا درهم بودن چهره باشد، میتواند در ذهن تخیّلپرداز کودک نقشهای ناروا و منفی بیفکند. برای درمان این مورد راهکارهای زیر به والدین توصیه میشود:
1ـ نسبت به مدرسه برداشت مثبتی داشته باشید: سخن گفتن از مدرسه در بیاناتی خوشایند و ارزش نهادن نسبت به معلم و مربّی در حافظهی بلندمدت کودک آثاری مطلوب برجای مینهد. برخی از والدین نادانسته گاه اقدام معکوس میکنند و پارهای ایرادات به حق یا ناحق را در حضور کودک بر زبان میرانند و به جای آنکه فضای تحصیل و مدرسه را با القائات مثبت و خوشایند، در ذهن کودک جایگیر کنند، ناخواسته ذهن فرزند خود را به لحاظ عاطفی مخدوش میسازند. حتی در صورت خودداری از ایرادها نسبت به مدرسه، گاه والدین احساسات خوشایند خود را نسبت به معلمان دریغ میکنند و در فضاسازیهای ذهنی کودکان کوتاهی میورزند.
2ـ باب آشنایی با معلمان را بدون مناسبت باز کنید: منتظر پیش آمدن مشکل نباشید تا مدرسه شما را به عنوان ولیّ دانشآموز احضار کند! نفس آشنایی با محیط مدرسه و معلمان در شکل دادن عواطف مثبت فرزندان مؤثر است. خبرگیری گاه و بیگاه در مورد وضعیت تحصیلی و انضباطی فرزندان، روشی پیشگیرانه و مطلوب است.
3ـ کودکان فعال و بانشاط را در گروه همکلاسان فرزندتان شناسایی و باب آشنایی با خانوادهی آنها را باز کنید: تأثیرپذیری کودکان در گروههای همسن و سال بسیار بالاست. همانگونه که افسردهدل افسرده کند انجمنی را، کودکان سرزنده و شاد بر همکلاسان خود سخت اثرگذارند. پرس و جوی عصرگاهی از فرزندان در مورد نام همکلاسان و حال و هوای بچههای همگروه، راه آشنایی با الگوهای مثبت را باز میکند و از تنیدگی روانی کودکان انزواجو و یا حساس و زودرنج جلوگیری مینماید.
دستهی دوم از عوامل مدرسهگریزی، الگوهای اجتماعی است که تحت عنوان «رویگردانی» فهرست میشود. عمدهی این موارد به قرار زیر است:
1ـ موقعیتهای نابرابر در جایگاه مدرسهای: پیشتر نیز اشاره شد که احساس نابرابری و تبعیض یکی از مهمترین عوامل گریز از مدرسه است. این احساس همیشه واقعی و برخوردار از استدلال منطقی نیست و گاه کودکان بیدلیل به چنین احساسی میرسند؛ اما مهم این است که بروز این حالت، واقعی یا کاذب، آثار منفی خود را برجای میگذارد. توجه و عنایت معلمان بر بچههای کمحرف، خجالتی، کماعتماد به خویش و احیاناً کمکار، از بروز و تعمیق حالت احساس نابرابری جلوگیری میکند.
2ـ شکست های اولیهی تحصیلی: در آستانهی آزمونها و امتحانهای میانتحصیلی دانشآموزان باید معلمان را بدین مهم توجه داد که اولین آزمونها در حکم آخرین تیر خلاص و یا اولین انگیزهی خوشایند عمل میکنند. شما به عنوان معلم مایلید تیر خلاص بزنید و یا نخستین انگیزههای مثبت را در دل دانشآموز برویانید!؟ رتبهبندیهای آشکار، در نظر نگرفتن تفاوتهای فردی، امتحانهای دشوار که در حکم زورآزمایی معلم با شاگرد است(!) میتواند آغازی بر پایان مقبولیت مدرسه و معلم باشد.
3ـ تنبیه، تحقیر، استهزاء: اگر اولی و دومی خدای ناخواسته(!) گاه و بیگاه توسط والدین و یا معلمان، به ضرورتهای تشخیص داده شده، صورت میپذیرد، سومی نوعاً از سوی همسالان و همکلاسان به وقوع میپیوندد. به دو گروه بزرگسال نخست کافی است تذکار دهم که تنبیه در جای خود و به شکلی درست و معتدل به معنی تنبّه و هشدار، چندان مشکلساز نیست، اما تحقیر، از آن روی که اساس شخصیت فرد را نشانه میگیرد جداً آسیبزاست. در مورد سوم، یعنی استهزاء، عهدهی معلمان پیگیر و دقیق است که در جمع همسالان مدرسهای، با گروهبندیهای سازنده و مسئولیتآفرینیهای مشترک، روحیهی عاطفی و برادرانه و خواهرانه را درمیان دانشآموزان تقویت کنندو ریشهی تمسخر و استهزاء را بیبرگ و بار کنند.