زیست بوم
محیط زیست محیط ایست نیست
- زيست بوم
- نمایش از دوشنبه, 29 مهر 1392 10:12
- بازدید: 3995
برگرفته از روزنامه جام جم، دوشنبه 29 مهر 1392
سبک زندگی در نوع ظرفیت یک منبع طبیعی تاثیرگذار است. وقتی به شرایط تالاب پریشان یا دریاچه ارومیه نگاه میکنید موضوع میزان بهرهبرداری از منابع طبیعی در حوزه تالابها مطرح است.
چیزی که باعث شده تالاب های کشور ما با شرایط کنونی مواجه شود بهره برداری نامناسب و ناپایدار از منابع طبیعی موجود در حوزه آبریز آن تالاب هاست که به مشکلات موجود منجر شده است.
اکنون همه تلاشمان این است که در حوزه تالاب ها از همان مسیری که رفته ایم برگردیم. در دوره ای این نوع تفکر در میان مردم گسترش یافته بود که منابع طبیعی و بویژه منابع آب نامحدود است و هرکس می تواند به اندازه و توانش از این منابع برداشت کرده و استفاده کند.
در حقیقت به این منبع به عنوان مجموعه ای از منابع عمومی نامحدود که نیاز به مدیریت نداشت نگاه می کردیم. تنها توجه مان به این نکته بود که چقدر می توانیم تولید کنیم تا بتوانیم هر اندازه که می خواهیم برداشت کنیم.
در تالاب پریشان نیز همین ماجرا وجود داشت. در حاشیه تالاب پریشان با هدف توسعه و رونق کشاورزی تعداد زیادی چاه اعم از قانونی و غیرقانونی وجود داشت که وضعیت کنونی این تالاب نیز نتیجه حفر همین چاه هاست.
تالاب ها که در پایین دست حوزه های آبریز قرار دارند، زودتر از دیگر بخش های این حوزه، مشکلات را نشان می دهند. وقتی درباره تالاب صحبت می کنیم، تالاب دغدغه اصلی ماست اما وضعیت نامناسب تالاب ها نشان دهنده این است که کل حوزه آبزیر در حال از بین رفتن است که نشانه های آن را می توان در تالاب ها مشاهده کرد.
برداشت بی رویه از حوزه آبریز، مدیریت نامناسب و ناپایداری منابع طبیعی در تالاب خودش را نشان می دهد. کاهش سطح آب سفره های زیرزمینی و فرونشست خاک، همه نشانه هایی از بهره برداری نابخردانه و مدیریت ناصحیح منابع طبیعی در کشور است.
سازمان محیط زیست در مواقع مختلف هشدارهایی می دهد اما موضوع این است که گاهی چرخ توسعه و چرخ رشد جمعیت آنقدر سریع در حال حرکت است که الزاما تصمیم گیران به هشدارها توجهی ندارند و تنها هدف یا اولویت اصلی آنها تامین آب و غذاست.
در این شرایط اولویت ها متفاوت است البته کاملا درست است اگر بگوییم سازمان محیط زیست می توانسته نقش بهتری ایفا کند.
این سازمان گاهی می توانسته هشدارهای جدی تری را اعلام کند اما نکته مهم این است که سازمان محیط زیست فقط به سازمان حفاظت محیط زیست محدود نمی شود. موضوع یک کار گروهی است و باید در ذهن و نگاه برنامه ریزان توسعه این سرزمین نهادینه شود.
وقتی من برای توسعه این سرزمین تصمیم گیری می کنم در هر حوزه ای که باشم، خیلی مهم است که علاوه بر توجه به هشدارهای نهادی مانند سازمان حفاظت محیط زیست، نگاه توسعه پایدار به قضا یا پیدا کرده باشم و موضوع محیط زیست فقط یک موضوع لوکس و فانتزی و درجه دو نباشد.
برای حفاظت از محیط زیست هم باید به منافع بلندمدت توجه داشت و هم به منافع کوتاه مدت. عمده تصمیم گیری هایی که تا به حال با آن مواجه بوده ایم، توجه به منافع کوتاه مدتی مانند ایجاد شغل و معیشت افراد بوده است.
یعنی ما به اثرات بلند مدت و اثراتی که این تصمیم ها در 30 تا 50 سال آینده خواهد گذاشت، توجهی نداشته ایم. درباره تالاب ها نیز همین طور بوده است.
وضعیت کنونی دریاچه ارومیه، نتیجه تصمیم گیری هایی است که سه تا چهار سال پیش درباره توسعه کشاورزی نامحدود در حاشیه دریاچه ارومیه گرفته شده است البته نمی توان با قطعیت گفت بازگشت به گذشته امکان پذیر است یا خیر. اگر درست حرکت کنیم باید بتوانیم به همان نقطه اول برسیم.
این مساله فقط به کشور ما محدود نمی شود. در کشورهایی مانند سوئیس هم بازگشت به فضای طبیعی و کاهش اثرات ناشی از دستکاری های انسان در طبیعت در دفتری به نام بازطبیعی سازی مورد توجه است یعنی در کنار الگوهای توسعه باید به بازگشت به وضعیت طبیعی که در آن زندگی می کرده ایم، هم توجه داشته باشیم. هیچ کشوری را نمی توانیم از توسعه بازداریم.
وقتی از سازمان محیط زیست صحبت به میان می آید، گاه این طور به نظر می رسد که داریم از سازمان محیط ایست حرف می زنیم و این سازمانی است که می خواهد مانع توسعه شود. این ذهنیت اشتباهی است که در ذهن مدیران سرزمین ما شکل گرفته است، در حالی که قرار است محیط زیست فرمان توسعه باشد.
یعنی وقتی ما به مباحث و معاهدات بین المللی نظیر کنوانسیون رامسر توجه می کنیم، متوجه می شویم دیگر کسی فقط به محیط زیست توجه ندارد بلکه همه بر این باورند که باید الگوی توسعه پایدار، حفاظت در کنار توسعه و بهره برداری خردمندانه از منابع مورد توجه باشد یعنی همه معتقد به بهره برداری در کنار حفاظت از منابع هستند.
این بازگشت مبتنی بر راهکارهای علمی یعنی استفاده از علم و فناوری روز است. علاوه بر این باید به استفاده از دانش بومی که در چند دهه اخیر از آن غافل مانده ایم هم توجه داشته باشیم.
مردم از گذشته های دور بدون این که با مشکلی مواجه شوند، در کنار طبیعت زندگی می کرده اند. در دوره ای تصور می شد باید فقط به علم روز توجه داشته باشیم و الگوی توسعه مان دانش محور یا فناوری محور باشد و به همین دلیل دانش بومی را کنار گذاشته بودیم.
اکنون می گوییم برای این که روند بازگشتمان تسریع یابد، باید هم از علم استفاده کنیم و هم به دانش بومی و نقش مردم توجه داشته باشیم. در الگوی بین المللی توسعه باید مراقب باشیم، دانش و علم روز مبتنی بر ظرفیت های جامعه محلی باشد.
محسن سلیمانی روزبهانی - مدیر ملی طرح حفاظت از تالاب های ایران