یادمان
بلاتکلیفی پایگاه شوش به دلیل ناکارآمدی مدیریت میراث فرهنگی خوزستان است
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- شنبه, 28 فروردين 1389 06:10
- آخرین به روز رسانی در شنبه, 28 فروردين 1389 06:10
- نمایش از شنبه, 28 فروردين 1389 06:10
- بازدید: 3873
برگرفته از خبرگزاری میراث فرهنگی
خبرگزاری میراث فرهنگی_ گروه میراث فرهنگی_ در پی انتشار خبر استعفای دکتر محمدرضا چیتساز از سرپرستی پایگاه میراث فرهنگی شوش، صادق محمدی ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان در مصاحبهای با یکی از سایتهای خبری گفت که «پایگاه شوش مدیر پروازی نمیخواست».
در این باره و همچنین درباره علل ناکامی برنامههای میراث فرهنگی در استان خوزستان با دکتر چیتساز گفت و گویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
دکتر محمدرضا چیت ساز دارای مدرک کارشناسی باستانشناسی (سال 1367) و کارشناسی ارشد گرایش تاریخ ایران دوره صدراسلام (1370) و دکترای تاریخ ایران باستان (1380)است. وی دارای تألیفات متعددی درقالب مقاله و کتاب درخصوص مسایل تاریخی و میراث فرهنگی ایران است. یکی از تحقیقات ایشان، کتابی 600 صفحهای با عنوان تاریخ پوشاک ایرانیان است که توسط انتشارات سمت ده سال پیش چاپ شده و پژوهش برتر همان سال در حوزه مربوطه شناخته شده است.
وی مقالات و تحقیقات زیادی نیز درخصوص خوزستان دارد. دکتر چیت ساز با آغاز ریاست مهندس مشایی بر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، همکاری رسمی خود را با این سازمان به عنوان مدیر پژوهشی پژوهشگاه آغاز کرد و نخستین مدیر پژوهشی پژوهشگاه در ساختار جدید آن بود. وی یک سال و نیم این مسئولیت را برعهده داشت و اقدامات مهمی را در راستای تحقق و همراهی اهداف پژوهشی پژوهشگاه با نیارهای عملیاتی سازمان، به انجام رساند. چیتساز سپس به مدت یک سال مسئولیت پایگاههای میراث فرهنگی و گردشگری سراسر کشور را عهدهدار شد و در این مدت سعی کرد با تهیه و تدوین نظامنامه پایگاهها در سه سطح جهانی، ملی و استانی، جایگاه واقعی پایگاهها را در سازمان تبیین کند. از اواخر سال 1386، سرپرستی پایگاه میراث فرهنگی شوش به عهده او نهاده شد. او همچنین یکی از افراد مؤثر در تهیه پرونده ارسالی به یونسکو درخصوص ثبت جهانی «سازههای آبی شوشتر» بوده است. وی در مصاحبه ای درباره علل استغفای خود با خبرگزاری میراث فرهنگی سخن گفت.
* آقای دکتر چیتساز! علت استعفای شما چه بوده آیا سخن آقای محمدی درباره «مدیریت پروازی» صحیح است؟
_ بنده علیرغم میل باطنی، پس از بی توجهی مسئولین سازمان میراث نسبت به اهمیت محوطه باستانی شوش، و بی پاسخ ماندن نامههای مهم و مکرری که در این خصوص به ریاست محترم سازمان در تهران ارسال شد، در هفته پایانی مردادماه استعفای کتبی خود را به مهندس بقایی ریاست سازمان اعلام کردم و از ایشان خواستم تا با این استعفا موافقت کنند. میتوان گفت که آقای محمدی در گفت و گویی که با میراث آریا انجام داده، درست میگویند که:«مدتها کاری در این شهر باستانی انجام نگرفته است». اما در این باره باید نگاهی جستجوگر و جامع داشت. اگر به سابقه مدیریتهای پایگاه شوش نگاه کنید میبینید که در طی ده سال اخیر به طرز حیرت انگیزی مدیران مختلفی به ریاست آن منسوب شده و در طی چند ماه یا استعفا دادهاند یا عزل شدهاند و یا شرایطی برایشان فراهم کردهاند تا نتوانند برنامههای خود را به انجام برسانند. اکنون به خوبی میتوان داوری کرد که قطعاً این امر به دلیل ناتوانی آنها نبوده است، بلکه این امر به دلیل ساختار غیرعلمی و ناکارآمدی مدیریت میراث فرهنگی در خوزستان بوده است.
آقای محمدی همچنین گفتهاند که:«سرپرست پایگاه شوش طی مدت فعالیت خود وعدههای بسیاری به مردم و انجمنهای دوستداران میراث فرهنگی داد ولی متاسفانه به دلایل نامعلومی موفق به تحقق بخشیدن وعدههای خود نشد». واقعیت این است که دلایل نامعلومی در کار نیست. تصمیمات غلط اتخاذ شده دربارة محوطه شوش پیش از اینکه اینجانب سرپرستی آن را برعهده بگیرم، صورت گرفته بود و همین تصمیمها وضعیتی بحرانی پدید آورده بود. از یک سو، به دستور آقای صادق محمدی که مدارک آن هم موجود است، در اقدامی غیرکارشناسانه محدودهای وسیع در عرصه مجموعه باستانی شوش به عنوان پی هتل لاله شوش خاکبرداری شد و به دلیل تخریب آثار باستانی به جنجالی رسانهای تبدیل گشت که واکنش و انتقادهای تند باستانشناسان و علاقمندان و دوستداران میراث فرهنگی را به دنبال داشت و مدیریت میراث فرهنگی را در مظان اتهام و سوء مدیریت قرار داد. چون برنامه افتتاح این پروژه با حضور آقای مهندس مشایی، ریاست وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور و تعدادی از مسوولان بلندپایه استان خوزستان انجام شده بود، انتقادهایی را هم متوجه آنها ساخت که البته تنها به دلیل اقدام غیرکارشناسانه مدیریت میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان بروز کرده بود. پس این خود یک بحران بالقوه و دلیل معلومی بر مشکلات «پیشینی» در شوش بود که در 15 ماه گذشته گریبانگیر فعالیتهای این پایگاه نیز بود.
از سوی دیگر، به دستور آقای محمدی مجوز ساخت یک هتل دیگر (هتل امیر زرگر)، درست در سی متری کاخ آپادانای شوش و بر روی آثار عیلامی و هخامنشی داده شد. البته بعداً ایشان ادعا کردند که اولاً در زمان صدور این احکام، محدودة این دو هتل جزء عرصه شوش نبوده و درثانی تابع نظر کارشناسان باستانشناسی ادارة میراث فرهنگی شهرستان شوش بودهاند. پرسش این است که پس نقش مدیریت چه میشود و آیا یک مدیر حوزه میراث فرهنگی که وظیفه حفاظت از مهمترین سرمایههای تاریخی و فرهنگی نسلهای گذشته و حال و آینده کشور به او سپرده شده، میتواند با مسامحهکاری باعث نابودی همیشگی این دستاوردها شود؟
تصور کنید که امروز شخص متمولی پیدا شود و بخواهد در 30 متری «برج آزادی تهران» به بهانة توسعه گردشگری و جذب توریست، هتلی چهار طبقه بسازد. آیا باید به او اجازة چنین ساخت و سازی داده شود. آیا اساسا این اقدام منجر به توسعه گردشگری خواهد شد و یا نابودی میراث ملی و فرهنگی و در نتیجه آسیب رساندن به زیرساختهای گردشگری کشور را درپی خواهد داشت؟ عین این مسأله ولی با ابعادی بسیار فجیع تر در مجموعه باستانی شوش رخ داده است. مجوز ساخت هتلی در 30 متری مجموعه چند هزار سالة آپادانای شوش که میراثی بشری محسوب میشود داده شده و بر ساخت آن اصرار میشود. آن هم ازسوی رییس میراث فرهنگی استان خوزستان که علیالقاعده باید حامی و حافظ میراث ملی و فرهنگی باشد و نه دستاندرکار تخریب و نابودی آن.
اینها تنها دو مورد از مشکلات معلوم و نه «نامعلوم» میراث فرهنگی شوش است که پیش از حضور من در این سمت، توسط آقای محمدی پدید آمده بود و مقدار زیادی از نیرو و توان پایگاه را به عوض اعتلای جایگاه آن به خود معطوف میداشت. باید به اینها، عدم تخصیص بودجه به پایگاه و دخالتها و کارشکنیهای مستمر آقای محمدی را هم افزود که فعلاً شرح آنها خارج از حوصله این گفتگو است و در صورت نیاز میتوان در مجالی دیگر به آن پرداخت.
* یکی دیگر از مسایل که ایشان مطرح کردهاند غیربومی بودن شماست. در این باره نظر شما چیست؟
_ متأسفانه این سخن هم فرافکنی و دور شدن از اصل موضوع یعنی تلاش برای صیانت از میراث فرهنگی کشور است. بنده خوزستانی و اهل شوشتر هستم و خصوصاً باتوجه به زمینة تحصیلیام که باستانشناسی و تاریخ باستان است، با مسایل میراث فرهنگی خوزستان آشنایی کافی دارم. از طرف دیگر، در چند سال گذشته به دلیل برعهده داشتن سمت مدیریت پژوهشی پژوهشگاه و سپس مسئولیت امور پایگاههای بزرگ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور، به اندازه کافی با ضعف و قوتهای حوزههای مدیریتی آشنایی دارم. میراث فرهنگی امری بازگشتناپذیر و مدیریت این حوزه بسیار حساس و ظریف است. لذا باید از افراد حقیقتاً توانمند در این زمینه سود جست. بنابراین، حضور افراد هوشیار، متخصص و مجرب و از همه مهمتر کسانی که در این زمینه سالها سابقه فعالیت، مدیریت، تحقیق و تدریس دارند باعث میشود که جامعه ما بار دیگر آن «نبوغ و ذوق و توانایی» پیشین را که میگویند فراموشمان شده، به یاد آورند. اجازه بدهید ببینیم آشنایی این حقیر با خوزستان و بالاخص شوش چگونه و از چه زمانی بوده است. زمانی را به یاد دارم که هنوز مدرسه نمیرفتم و سواد نیاموخته بودم. در آن زمان همراه مرحوم پدرم که معاون اداره فرهنگ خوزستان بودند، به دعوت فرانسویان، پایم به درون قلعه باز شد. فکر می کنم سال های 1347 و یا 1348 بود. این دیدارها به دلیل علاقه پدر و کودک خردسالش به آثار باستانی شوش و بنا به دعوت فرانسویان، به دفعات و مکررا و سالی 8 تا 10 بار، تکرار میشد. این دیدارها تا سال 1354 تقریبا همچنان پا برجا بود. اگرچه این دیدارها برای آن کودک خردسال بیسواد و حتی بعدها که دانش آموزی دبیرستانی شد، بیشتر جنبههایی از تفنن و توجهات شگفتی آور نوجوانانه بود تا شناسایی علمی و عمیق، اما به هر حال تاثیر شگرف خود را تا سالها بعد و تاکنون به صورتی آشکار و موثر بر جای گذاشته است. سالها بعد که مشغول تحصیل در رشته باستان شناسی دانشگاه تهران شدم(1363 تا 1367) برای ارائه کارهای عملی درسها، بارها موضوع شوش و آثار باستانی و تاریخی آن را بهانه ای قرار میدادم تا گزارش و جزوهای در یکی از موضوعات مرتبط با شوش تهیه کرده و به استاد مربوطه ارائه دهم. مانند، مقایسه کاخ آپادانای شوش و آپادانای تخت جمشید، دانیال نبی در تورات قرآن و کتب تاریخی و جغرافیایی، مسجد جامع شوش براساس قدیمی ترین متون تاریخی و جغرافیایی، کاخ فراموش شده اردشیر دوم(شائور)، تاثیر فرهنگ باستانی شوش بر ضرب سکه های صدر اسلام، و ... . تمامی جزوات مذکور با نام درس و استاد آن، اکنون در قفسه کارهای دوره دانشجویم موجود است. در دوره کارشناسی ارشد تاریخ، این ارتباط بویژه با تاکیدات استاد شادروان دکتر عبدالحسین نوایی(استاد راهنمای اینجانب در سال 1369) تقویت نیز شد. اما با آغاز دوره دکتری و انتخاب رساله ای با موضوع الیماییان، ارتباط این حقیر با موضوع تاریخ و آثار شوش، وارد مرحله ای علمی تر، دقیق تر و موشکافانه تر گردید. بخش هایی از فصول این رساله به صورت مقاله در نشریات علمی داخلی و خارجی و یا به صورت سخنرانیهای علمی در دانشگاه های داخل و خارج کشور، ارائه شده است. هم اکنون نیز کار اصلی و عملیاتی دانشجویان اینجانب در دانشگاه علم و صنعت و در رشته مرمت بنا و بافت های تاریخی در مقطع کارشناسی ارشد، ارائه یک طرح مرمتی درخصوص شوش و آثار آن است و تاکنون 12 طرح و گزارش علمی در این باره، آماده شده است. البته حقیر خود را هنوز یک دانشجو و محصل در این زمینه دانسته و سعی میکند از خرمن دانش اساتید داخلی و خارجی در تکمیل و تصحیح دانسته های اندک خود استفاده نماید. به هرحال اینکه بنده را غیربومی و ناآشنا با آثار و تاریخ شوش نشان دادهاند، بیانصافی است و البته شاید نشان از بیاطلاعی. اینجانب بسیار مفتخر است که به پیشنهاد دکتر احسان یارشاطر مسئول دایره المعارف ایرانیکا، برخی از مداخل این مجموعه سترگ را که درخصوص این منطقه باستانی است قلمی کرده است .
* چشم انداز آینده میراث فرهنگی شوش را چگونه می بینید؟
_ «میراث فرهنگی شوش» تنها محدود به محوطه باستانی شوش نیست. بلکه فراتر از آن، مجموعه آثار واقع در این شهرستان را شامل می شود. «پایگاه شوش» بیشتر به محوطه باستانی شوش متمرکز است و سایر آثار و محوطه های این شهرستان تحت نظر «اداره میراث فرهنگی شهرستان شوش» رسیدگی میشود. در این باره مثلاً میتوان به وضعیت نابسامان شهر ایرانشهرشاپور (ایوان کرخه) اشاره کرد که هنوز عرصه و حریم آن مشخص نشده است. همچنین باید به وضعیت بد حفاظت فیزیکی سایر محوطهها و تپههای این شهرستان اشاره کرد که بسیاری از آنها هنوز در فهرست آثار ملّی به ثبت نرسیدهاند و یا همچون تپه میرزالی و عباسیه تخریب و نابود شدهاند.
اگر مقصود شما چشمانداز آینده شهر و محوطه باستانی شوش باشد که در حیطه فعالیت «پایگاه میراث فرهنگی شوش» است، پاسخ من روشن است. در صورتی که به سند چشمانداز چهار ساله شوش عمل شود(یکی از اولین اقداماتی که در ابتدای سال 87 توسط پایگاه تهیه گردید) و در زمینه تصویب عرصه و حریم تعیین شده، تسریع صورت گیرد و از مسامحهکاری و مسوولیتناپذیری در قبال میراث فرهنگی آن اجتناب شود، شاهد بالندگی و اعتلاء آن خواهیم بود. همچنین با ثبت آن در فهرست میراث جهانی خواهیم توانست نام شوش را بار دیگر در جهان پرآوازه نموده و شاهد توسعة فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن باشیم. در غیر این صورت، پیکر رنجور این کهنشهر باستانی که نشانههایی از دورههای پیش از تاریخی، آغاز تاریخی، تاریخی و اسلامی در خود دارد در زیر چرخهای توسعه و غفلت و بیتدبیری و مسوولیتناپذیری ما رو به تباهی و نابودی خواهد گذاشت. در طی یک سال گذشته ما جلسات کارشناسی و تخصصی زیادی برگزار کردیم تا عرصه و حریم این محوطه باستانی مشخص شده و به تصویب برسد. در این راستا، تلاش شد واقعیتهای شهری امروز شوش کاملاً موردتوجه قرار گیرد و عرصه و حریم مذکور در عین درنظر داشتن نتایج علمی و دستاورهای باستان شناسی و ارزشهای تاریخی-فرهنگی به تصویب برسد. متأسفانه این امر به دلیل بی توجهی مفرط و غیرمسئولانه ریاست سازمان میراث خوزستان، تاکنون به انجام نرسیده است که البته این موضوع در مورد عرصه و حریم محوطههای جندی شاپور، ارجان و ایوان کرخه هم صدق میکند که هریک برای دو یا سه سال است که در تعلیق به سر میبرند و در طی این مدت آسیبهای جبرانناپذیری دیدهاند. یک هفته پس از استعفای اینجانب و حضور مدیر جدید، چون آقای محمدی میدانستند که طبق نظر کارشناسان، صراحتاً با ساخت هتل و تخریب لایههای باستانی در عرصه محوطه باستانی شوش مخالفم اقدام به تشکیل جلسهای بدون حضور اعضای کمیته راهبردی که همگی از کارشناسان و اساتید مبرز باستان شناسی ایران هستند، نمودند و اعلام شد که کمیته راهبردی پایگاه شوش تصمیم به تعیین عرصه مجدد این محوطه دارد که البته بعداً با مصاحبه و اعتراض یکی از اعضای کمیته راهبردی پایگاه که خود مدتها در شوش و نقاط دیگر مهم ایران به بررسی و حفاری مشغول بوده است یعنی استاد میرعابدین کابلی، معلوم شد اصلاً اعضای کمیته راهبردی و باستانشناسان صاحبنظر در این جلسه حضور نداشته و در اتخاذ چنین تصمیمی نقش نداشتهاند. بنابراین، روشن است که مسایل میراث فرهنگی خوزستان مبتنی بر نظرات کارشناسی و علمی نیست بلکه باتوجه به سلایق، علایق و تشخیص مدیریت میراث فرهنگی این استان است که چنین تصمیمات خطرناک و غیرکارشناسانه ای اتخاذ میگردد و این در حالی است که ریاست میراث خوزستان، نه به لحاظ تحصیلی و نه به لحاظ سوابق حرفهای، در حد و اندازه ای نیست که چنین بی محابا، نظریات کارشناسان مو سپید میراث فرهنگی کشور را نادیده گیرد. اجازه بدهید خاطره ای نقل کنم. مرحوم استاد شادروان دکتر آیت الله زاده شیرازی از اساتید مبرز و بسیار کارکشته مرمتی و صاحب نظر در این حوزه و حوزه های مرتبط با آن بودند. می دانید که طرح مرمتی عمارت مسعودیه را مدتها بود که در دست تهیه داشتند. با این همه تسلط بر کار خود و نیز تفحص بسیار در متون و اسناد، اما در گفتگویی حضوری از مطلعینی که از فحوای اسناد و تصاویر دوره قاجار، مطالبی را در جهت روشنگری بیشتر کاربری های برخی از فضاهای مجموعه ارائه می کردند، با تشکر و یادداشت نمودن آنها، در جهت عملیاتی نمودن آن پیشنهادات اقدام می فرموند. حال چه شده که مدیران غیرمتخصص، اندرز کارشناسان زبده و مبرز را برنمی تابند؟
باوجود تمام این معضلات، از آنجا که هم در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان و هم در سطح این استان چه در قالب دانشگاهها و یا در چارچوب سازمانهای مردمنهاد دوستدار میراث فرهنگی افراد دلسوز، صاحب دانش و علاقمند زیادی وجود دارد، بنده نسبت به آینده خوشبین هستم و البته امیدوارم به این افراد مجال مشارکت داده شود. مجموعه تاریخی-فرهنگی و باستانی شوش، یک ثروت و سرمایه تمامعیار است؛ میتوان از آن بهره گرفت و یا در تندباد غفلت و بیتدبیری نابودش ساخت.