یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی یادمان یک کارشناس مرمت و حفاظت: تعجیل در نابودی محوطه تاق بستان به بهانه ثبت جهانی!

یادمان

یک کارشناس مرمت و حفاظت: تعجیل در نابودی محوطه تاق بستان به بهانه ثبت جهانی!

برگرفته از هنر نیوز


مریم اطیابی

 

گزارش تصویری هنرنیوز از طرح جامع ساماندهی تاق بستان

 

یک کارشناس مرمت و حفاظت گفت: برای تخلیه باید دریچه‌های مسدود شده توسط شهرداری را باز می‌کردند، تا آب دریاچه در حد ۱.۵ متر باقی می‌ماند اگر این تصمیم گرفته می‌شد و یكسال مورد آزمایش قرار می‌گرفت شاید اصلاً نیازی به برداشتن کف نبود.

تاق بستان یکی از آثار فاخر دوره ساسانی در یک پروژه به نام «طرح جامع ساماندهی تاق بستان » اتفاقاتی را پشت سر گذاشت که زمانی این پرسش را مطرح کرد که آیا نظارتی از سوی شورای فنی میراث فرهنگی بر این موضوع هست یا نه؟ اکنون یک سال و اندی پس از ورود بیل‌های مکانیکی و مخالفت‌ کارشناسان و خرسندی مسئولان این طرح از اجرای پروژه با یک کارشناس ارشد حفاظت و مرمت که نخواست نامش فاش شود درباره وضعیت تاق بستان به گفت و گو نشستیم.

 

هنرنیوز:آیا ضرورتی برای ایجاد کانال‌های ۱.۵ متری حفر شده در محوطه تاق بستان بود؟

در ابتدا باید گفت بر اساس شواهد موجود كانال حفر شده ۳ متر است نه ۱.۵ متر. بر اساس یك فرضیه علمی دریاچه مقابل در زمان پر آبی مانع تخلیه سریع آب می‌شد كه همین امر موجب فرسایش قسمت پایین تاقها می‌شد، بنابراین پایین آوردن ۵/۱ متر از سطح آب،( نه سطح زمین مقابل تاقها) موجب تخلیه سریعتر آب‌ها ‌شده و از بالا رفتن آب در داخل تاق‌ها به دلیل عمل موئینگی جلوگیری می‌نمود. البته برای اثبات این فرضیه علمی می‌بایست این عمل به آرامی مورد آزمایش قرار می‌گرفت. 



هنرنیوز: به آرامی مورد آزمایش قرار می‌گرفت یعنی چه؟ اصلاً این ۱.۵ متر از کجا مطرح شده است؟

۱.۵ تا ۲ متر پایین تاق‌ها رطوبت داشت که باعث تخریب و یخ بر شدن سنگ‌ها می‌شد. براساس یک مدل ریاضی و قانون مویینگی اگر سطح آب ۱.۵ متر پایین می‌رفت کف تاق خشک می‌شد.
در واقع آب دریاچه مقابل (دریاچه قبلی) به هنگام بارندگی به قدری بالا می‌آمد که حتا کف تاق‌ها را می‌گرفت. از طرفی آبی که از درزها و شکاف‌ها وارد آثار می‌شود اگر به مانعی برخورد نکند سریعتر تخلیه می‌شود اما ظاهرا در تاق بستان حوضچه مقابل مانع تخلیه سریع آب می‌شد و یخ زدگی به همراه داشت.
 



از سویی در قسمتهای جنوبی دریاچه دریچه‌های وجود داشت كه شهرداری برای جلوگیری از خروج آب آنها را مسدود نموده و برای آبیاری فضای سبز پارك‌های شرقی وغربی تاق بستان از آنجا آب برداشت می‌نمود.
اگر سطح آب (نه سطح کف) ۱.۵ متر پایین می‌رفت، این تخلیه درست انجام می‌شد یعنی سطح تاق‌ها بالاتر از آب قرار می‌گرفت. برای تخلیه باید دریچه‌های مسدود شده توسط شهرداری را باز می‌کردند، تا آب دریاچه در حد ۱.۵ متر باقی می‌ماند اگر این تصمیم گرفته می‌شد و یكسال مورد آزمایش قرار می‌گرفت شاید اصلاً نیازی به برداشتن کف نبود. اما اکنون از کف كانال تا كف تاق‌ها ۳متر و از كف محوطه تا تاقها ۲ متر با احتساب خاكریزی حفر انجام گرفته است.
 



هنرنیوز:این ۳متر پایین رفتن کف چه اثرات تخریبی به همراه دارد؟

اثرات تخریبی آن به گذشت زمان مشخص خواهد شد. ابتدا باید منتظر بارش‌های پاییزی و بهاری باشیم و در پایش این بارشها عكس‌العمل تاق‌ها را ببینم به عنوان مثال ببینیم آیا از مقدار رطوبت و آب در كف تاق‌ها كاسته می‌شود یا نه؟ دوم اینكه جاری شدن آب در پای تاق‌ها چه تاثیری در روند فرسایش سنگ‌های آنجا دارد و فرسایش‌های جدید چگونه بروز پیدا می‌كنند؟ زیرا یك محوطه تاریخی قرن‌ها با شرایط محیطی كه داشته خود را وفق داده است هنگامی كه این شرایط به هم می‌خورد اثر دوباره تحت تاثیر شرایط محیط جدید از خود واكنش نشان داده و تا دوباره خود را با شرایط جدید سازگار كند نوع جدیدی از فرسایش را پذیرا می‌شود.
 



هنرنیوز:آیا این اقدامات بر اساس برنامه‌ها و روش‌های باستان‌شناختی صورت گرفته است؟ و آیا در استان رأساً اقدام به این کارها شده یا همه مراحل این پروژه تحت نظارت پژوهشکده باستان‌شناسی کشور به اجرا درآمد؟

پاسخ گوی این پرسش پژوهشكده باستان شناسی است كه آیا هیئت باستانشناسی در آنجا عملیات كاوش و گمانه‌زنی انجام داده است یا نه؟ 

اما عكسهایی كه در خبرگزاری مهر ارائه شده بود نشان از هیچ اقدام باستان‌شناسانه‌ای نداشت زیرا به جای باستانشناسان لودر و بیل مکانیکی و كمپرسور انجام وظیفه می‌نمود.
وقتی ۳ متر از مقابل یک اثر تاریخی با لودر و بیل مکانیکی برداشت شده و بار کامیون شده است و هیچ خبری هم از سوی باستانشناسان درباره یافته‌ها و مواد فرهنگی حاصل از كاوش ارائه نشده بعید است اقدمات باستان شناسانه‌ای انجام پذیرفته باشد.


هنرنیوز:دست‌اندرکاران و مسوولان پروژه در گفت و گو با رسانه‌ها سخن از بازگشت به سیمای اصیل تاق بستان کردند. آیا این کار با تأمل و دقت و بدون استفاده از چکش برقی، بیل مکانیکی و کامیون امکانپذیر نبود؟ یعنی، صرف نظر از این پرسش که بازگرداندن محوطه به وضعیت قبل چه ضرورتی داشت؟! اکنون این مسأله مطرح است که این اقدام به چه بهایی انجام شده است؟

صد درصد مسؤولان باید پاسخگو باشند که آیا وضع موجود «سیمای اصلی» تاق بستان است؟ کدام سیما «سیمای اصلی» است؟ چه شواهد قابل ارائه ای موجود است كه اثبات می كند این سیمای اصلی تاق بستان است؟ كدام سیمای اصلی؟ سیمای ساسانی، صفوی یا قاجاری؟ كدام كاوش باستان‌شناسی این امر را اثبات نموده است؟ براساس طرح‌های به جای مانده از دوره صفویه و همچنین گزارش‌های سیاحان ایرانی و خارجی وضعیت مقابل تاق‌های تاق بستان با اندكی اختلاف، شبیه موقعیت سه سال پیش بوده است (منهای دو بار سنگفرشی كه در ۴۰ سال اخیر انجام گرفته است) طرح‌ها فلاندن، هرتسفلد و عكسهای اشمیت شاهدی بر این ادعاست.

 
فرض كنیم كه سیمای اصلی مد نظر میراث فرهنگی سیمای ساسانی اثر بوده است، بر اساس آئین‌نامه‌ها و منشورهای پذیرفته شده بین‌المللی نباید فقط بخشی از یك بنا را نگاه داشت بلكه در یك محوطه یا اثر تاریخی به همه بخشها والحاقات آن باید احترام گذاشت؛ همانند یك انسان كه دوره‌های مختلف زندگی را تجربه كرده است. بنابراین، باید به آثار دوره‌های متأخر تاق بستان هم احترام گذاشته می‌شد.
 



در قرن نوزده میلادی معمار معروف فرانسوی، ویلولودو، با چنین استدلالهایی بخشهایی از معماری جدید و قدیم اروپا بخصوص فرانسه را برای جلوه دادن به معماری گوتیك نابود كرد. اكنون از او به عنوان قصاب تاریخ نام برده می‌شود. این تجربه تلخ موجب شد تا در منشورهای بین‌المللی این‌گونه اقدمات مورد سرزنش قرار گیرد و از تكرار دوباره آن جلوگیری شود. 

دریاچه مقابل تاقهای تاق بستان در ۱۵۰ سال پیش ساخته شده و نشان از یك دوره تاریخی دارد كه تخریب آن به بهانه بازگرداندن اثر به چهره اصیل خود، نابخشودنی است واگر قانون ۵۵۶ تا ۵۶۵ مجازات اسلامی،اجرا شود باید مسئولان آن چه حقیقی یا حقوقی تحت پیگرد قانونی قرار گیرند.
 



هنرنیوز:گفته می‌شود این اقدامات به دلیل تلاش برای ثبت جهانی تاق بستان صورت گرفته است. آیا سند مکتوبی از سوی کمیته میراث جهانی وجود دارد که در آن گفته باشند این محوطه باید به این شکل تغییر کند تا ثبت جهانی شود؟ و آیا کارشناسان کمیته میراث جهانی وضعیت اخیر را تأیید می‌کنند؟

ظاهرا به بهانه ثبت جهانی تاق بستان در نابودی این محوطه تعجیل شده است. مجموعه تاق بستان آنقدر ارزشمند و شناخته شده هست كه با ارائه یك پرونده خوب در فهرست میراث جهانی جای گیرد چرا كه از آثار منحصر به فرد دوره ساسانی چه از دیدگاه تاریخی و چه هنری است كه نیازی به دخالت‌های نابخردانه این چنینی در محوطه آن نبوده است. البته برای حفاظت تاق‌ها بایستی تلاش كرد نه فقط به خاطر ثبت جهانی بلكه به دلیل جایگاه ویژه این آثار حتی تقدس آن در دوره ساسانی و بعد از آن. تاق بستان پیوند گسست ناپذیری با ادبیات ایران فرهنگی و سپس فرهنگ عامه كرمانشاه دارد.


در محوطه سازی‌های جدید تاق بستان خاطره جمعی یک و نیم سده اخیر مردم و تاریخ ما به سخره گرفته شده و نابود شده است. بحثی كه كنوانسیونهای جدید حفاظت از محوطه‌های تاریخی بر آن تاكید دارد؛ چرا كه مردم ایران کنونی «مجموعه تاق بستان» را در پیوند با یك محیط شهری همگون دیده‌اند، نه یك محیط روستایی ساخته شده در یك سال اخیر. این اقدامات تخریب منظر فرهنگی این محوطه نیز در پی داشته است.

هیچگاه یونسكو نمی‌گوید كه شما آثار تاریخی جدید‌تر را برای ثبت آثار قدیمی‌تر نابود كنید. اگر این استدلال غلط را بخواهیم اشاعه دهیم می‌بایست مسجد جامع اصفهان را نابود كنیم زیرا اساس آن یك آتشكده ساسانی است و دوره‌های تاریخی مختلفی در آن هست كه گاه در تضاد با هم قرار می‌گیرند. پس
ثبت آثار تاریخی در فهرست جهانی نباید بهانه نابخردی‌ها و بی دانشی‌ها و افراد قرار بگیرد. 

در پایان باید گفت هیچ كدام از توجیه‌های مسؤولان، بار غمی كه بر دل ما و تاقهای تاق بستان قرار گرفته را كم نمی‌كند. پس امید به هوشیاری و مسؤولیت پذیری بیشتر ریاست جدید میراث فرهنگی کشور است تا از ادامه نابودی بلدوزری میراث فرهنگی كشور جلوگیری شود هنرنیوز:آیا ضرورتی برای ایجاد کانال‌های ۱.۵ متری حفر شده در محوطه تاق بستان بود؟

در ابتدا باید گفت بر اساس شواهد موجود كانال حفر شده ۳ متر است نه ۱.۵ متر. بر اساس یك فرضیه علمی دریاچه مقابل در زمان پر آبی مانع تخلیه سریع آب می‌شد كه همین امر موجب فرسایش قسمت پایین تاقها می‌شد، بنابراین پایین آوردن ۵/۱ متر از سطح آب،( نه سطح زمین مقابل تاقها) موجب تخلیه سریعتر آب‌ها ‌شده و از بالا رفتن آب در داخل تاق‌ها به دلیل عمل موئینگی جلوگیری می‌نمود. البته برای اثبات این فرضیه علمی می‌بایست این عمل به آرامی مورد آزمایش قرار می‌گرفت. 



هنرنیوز: به آرامی مورد آزمایش قرار می‌گرفت یعنی چه؟ اصلاً این ۱.۵ متر از کجا مطرح شده است؟

۱.۵ تا ۲ متر پایین تاق‌ها رطوبت داشت که باعث تخریب و یخ بر شدن سنگ‌ها می‌شد. براساس یک مدل ریاضی و قانون مویینگی اگر سطح آب ۱.۵ متر پایین می‌رفت کف تاق خشک می‌شد.
در واقع آب دریاچه مقابل (دریاچه قبلی) به هنگام بارندگی به قدری بالا می‌آمد که حتا کف تاق‌ها را می‌گرفت. از طرفی آبی که از درزها و شکاف‌ها وارد آثار می‌شود اگر به مانعی برخورد نکند سریعتر تخلیه می‌شود اما ظاهرا در تاق بستان حوضچه مقابل مانع تخلیه سریع آب می‌شد و یخ زدگی به همراه داشت.
 



از سویی در قسمتهای جنوبی دریاچه دریچه‌های وجود داشت كه شهرداری برای جلوگیری از خروج آب آنها را مسدود نموده و برای آبیاری فضای سبز پارك‌های شرقی وغربی تاق بستان از آنجا آب برداشت می‌نمود.
اگر سطح آب (نه سطح کف) ۱.۵ متر پایین می‌رفت، این تخلیه درست انجام می‌شد یعنی سطح تاق‌ها بالاتر از آب قرار می‌گرفت. برای تخلیه باید دریچه‌های مسدود شده توسط شهرداری را باز می‌کردند، تا آب دریاچه در حد ۱.۵ متر باقی می‌ماند اگر این تصمیم گرفته می‌شد و یكسال مورد آزمایش قرار می‌گرفت شاید اصلاً نیازی به برداشتن کف نبود. اما اکنون از کف كانال تا كف تاق‌ها ۳متر و از كف محوطه تا تاقها ۲ متر با احتساب خاكریزی حفر انجام گرفته است.
 



هنرنیوز:این ۳متر پایین رفتن کف چه اثرات تخریبی به همراه دارد؟

اثرات تخریبی آن به گذشت زمان مشخص خواهد شد. ابتدا باید منتظر بارش‌های پاییزی و بهاری باشیم و در پایش این بارشها عكس‌العمل تاق‌ها را ببینم به عنوان مثال ببینیم آیا از مقدار رطوبت و آب در كف تاق‌ها كاسته می‌شود یا نه؟ دوم اینكه جاری شدن آب در پای تاق‌ها چه تاثیری در روند فرسایش سنگ‌های آنجا دارد و فرسایش‌های جدید چگونه بروز پیدا می‌كنند؟ زیرا یك محوطه تاریخی قرن‌ها با شرایط محیطی كه داشته خود را وفق داده است هنگامی كه این شرایط به هم می‌خورد اثر دوباره تحت تاثیر شرایط محیط جدید از خود واكنش نشان داده و تا دوباره خود را با شرایط جدید سازگار كند نوع جدیدی از فرسایش را پذیرا می‌شود.
 



هنرنیوز:آیا این اقدامات بر اساس برنامه‌ها و روش‌های باستان‌شناختی صورت گرفته است؟ و آیا در استان رأساً اقدام به این کارها شده یا همه مراحل این پروژه تحت نظارت پژوهشکده باستان‌شناسی کشور به اجرا درآمد؟

پاسخ گوی این پرسش پژوهشكده باستان شناسی است كه آیا هیئت باستانشناسی در آنجا عملیات كاوش و گمانه‌زنی انجام داده است یا نه؟ 

اما عكسهایی كه در خبرگزاری مهر ارائه شده بود نشان از هیچ اقدام باستان‌شناسانه‌ای نداشت زیرا به جای باستانشناسان لودر و بیل مکانیکی و كمپرسور انجام وظیفه می‌نمود.
وقتی ۳ متر از مقابل یک اثر تاریخی با لودر و بیل مکانیکی برداشت شده و بار کامیون شده است و هیچ خبری هم از سوی باستانشناسان درباره یافته‌ها و مواد فرهنگی حاصل از كاوش ارائه نشده بعید است اقدمات باستان شناسانه‌ای انجام پذیرفته باشد.


هنرنیوز:دست‌اندرکاران و مسوولان پروژه در گفت و گو با رسانه‌ها سخن از بازگشت به سیمای اصیل تاق بستان کردند. آیا این کار با تأمل و دقت و بدون استفاده از چکش برقی، بیل مکانیکی و کامیون امکانپذیر نبود؟ یعنی، صرف نظر از این پرسش که بازگرداندن محوطه به وضعیت قبل چه ضرورتی داشت؟! اکنون این مسأله مطرح است که این اقدام به چه بهایی انجام شده است؟

صد درصد مسؤولان باید پاسخگو باشند که آیا وضع موجود «سیمای اصلی» تاق بستان است؟ کدام سیما «سیمای اصلی» است؟ چه شواهد قابل ارائه ای موجود است كه اثبات می كند این سیمای اصلی تاق بستان است؟ كدام سیمای اصلی؟ سیمای ساسانی، صفوی یا قاجاری؟ كدام كاوش باستان‌شناسی این امر را اثبات نموده است؟ براساس طرح‌های به جای مانده از دوره صفویه و همچنین گزارش‌های سیاحان ایرانی و خارجی وضعیت مقابل تاق‌های تاق بستان با اندكی اختلاف، شبیه موقعیت سه سال پیش بوده است (منهای دو بار سنگفرشی كه در ۴۰ سال اخیر انجام گرفته است) طرح‌ها فلاندن، هرتسفلد و عكسهای اشمیت شاهدی بر این ادعاست.

 
فرض كنیم كه سیمای اصلی مد نظر میراث فرهنگی سیمای ساسانی اثر بوده است، بر اساس آئین‌نامه‌ها و منشورهای پذیرفته شده بین‌المللی نباید فقط بخشی از یك بنا را نگاه داشت بلكه در یك محوطه یا اثر تاریخی به همه بخشها والحاقات آن باید احترام گذاشت؛ همانند یك انسان كه دوره‌های مختلف زندگی را تجربه كرده است. بنابراین، باید به آثار دوره‌های متأخر تاق بستان هم احترام گذاشته می‌شد.
 



در قرن نوزده میلادی معمار معروف فرانسوی، ویلولودو، با چنین استدلالهایی بخشهایی از معماری جدید و قدیم اروپا بخصوص فرانسه را برای جلوه دادن به معماری گوتیك نابود كرد. اكنون از او به عنوان قصاب تاریخ نام برده می‌شود. این تجربه تلخ موجب شد تا در منشورهای بین‌المللی این‌گونه اقدمات مورد سرزنش قرار گیرد و از تكرار دوباره آن جلوگیری شود. 

دریاچه مقابل تاقهای تاق بستان در ۱۵۰ سال پیش ساخته شده و نشان از یك دوره تاریخی دارد كه تخریب آن به بهانه بازگرداندن اثر به چهره اصیل خود، نابخشودنی است واگر قانون ۵۵۶ تا ۵۶۵ مجازات اسلامی،اجرا شود باید مسئولان آن چه حقیقی یا حقوقی تحت پیگرد قانونی قرار گیرند.
 



هنرنیوز:گفته می‌شود این اقدامات به دلیل تلاش برای ثبت جهانی تاق بستان صورت گرفته است. آیا سند مکتوبی از سوی کمیته میراث جهانی وجود دارد که در آن گفته باشند این محوطه باید به این شکل تغییر کند تا ثبت جهانی شود؟ و آیا کارشناسان کمیته میراث جهانی وضعیت اخیر را تأیید می‌کنند؟

ظاهرا به بهانه ثبت جهانی تاق بستان در نابودی این محوطه تعجیل شده است. مجموعه تاق بستان آنقدر ارزشمند و شناخته شده هست كه با ارائه یك پرونده خوب در فهرست میراث جهانی جای گیرد چرا كه از آثار منحصر به فرد دوره ساسانی چه از دیدگاه تاریخی و چه هنری است كه نیازی به دخالت‌های نابخردانه این چنینی در محوطه آن نبوده است. البته برای حفاظت تاق‌ها بایستی تلاش كرد نه فقط به خاطر ثبت جهانی بلكه به دلیل جایگاه ویژه این آثار حتی تقدس آن در دوره ساسانی و بعد از آن. تاق بستان پیوند گسست ناپذیری با ادبیات ایران فرهنگی و سپس فرهنگ عامه كرمانشاه دارد.


در محوطه سازی‌های جدید تاق بستان خاطره جمعی یک و نیم سده اخیر مردم و تاریخ ما به سخره گرفته شده و نابود شده است. بحثی كه كنوانسیونهای جدید حفاظت از محوطه‌های تاریخی بر آن تاكید دارد؛ چرا كه مردم ایران کنونی «مجموعه تاق بستان» را در پیوند با یك محیط شهری همگون دیده‌اند، نه یك محیط روستایی ساخته شده در یك سال اخیر. این اقدامات تخریب منظر فرهنگی این محوطه نیز در پی داشته است.

هیچگاه یونسكو نمی‌گوید كه شما آثار تاریخی جدید‌تر را برای ثبت آثار قدیمی‌تر نابود كنید. اگر این استدلال غلط را بخواهیم اشاعه دهیم می‌بایست مسجد جامع اصفهان را نابود كنیم زیرا اساس آن یك آتشكده ساسانی است و دوره‌های تاریخی مختلفی در آن هست كه گاه در تضاد با هم قرار می‌گیرند. پس
ثبت آثار تاریخی در فهرست جهانی نباید بهانه نابخردی‌ها و بی دانشی‌ها و افراد قرار بگیرد. 

 

در پایان باید گفت هیچ كدام از توجیه‌های مسؤولان، بار غمی كه بر دل ما و تاقهای تاق بستان قرار گرفته را كم نمی‌كند. پس امید به هوشیاری و مسؤولیت پذیری بیشتر ریاست جدید میراث فرهنگی کشور است تا از ادامه نابودی بلدوزری میراث فرهنگی كشور جلوگیری شود.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه