رُخَت ز آه دلم گر نهان کنی نیست عجب کسی چگونه نهد شمع در دریچهی باد
(آبوگویچ، شاعر فارسیزبان آلبانیایی - قرن نهم میلادی)
در فرهنگنامههای معتبر جهانی، ادبیات فارسی به عنوان وسیعترین ادبیات در همهی جهان توصیف شده که با احتساب «اوستا» دیرینگیاش نیز به همین میزان است. ملتهای کمی در جهان پیدا میشوند که تاریخی کهن داشته باشند، در معرضِ هجوم و چیرگیِ قومهای گونهگونِ بیگانه قرار گرفته باشند و هنوز هم زبان و ادبیاتشان را نگه داشته باشند. آثار ادبی فارسی سرمایههای معنوی و یکی از مهمترین تجلیگاههای هنری ایرانیان و مظهر دستآوردهای اندیشهی فرهیختگان این مرزوبوم، از هر تیره و تباری، هستند. این آثار عصارهی کششها و کوششهای فرهنگی رهبرانِ فکری تاریخ ما در درازای سدهها و هزارهها و نمایانگرِ میزان تلاش و کوشش و جستوجوی پیوستهی فرزانگانمان به منظور دستیابی به ژرفای حقیقت به شمار میروند. در واقع، ادبیات فارسی بهترین بستر برای ورود به شناختِ فرهنگ، دانش، عرفان و حتا معارف دینی ماست، اما آنگونه که شایستهی غنای تاریخی و فرهنگی ایران است دانشآموختگان ما با آن دمخور نیستند و به آن، نه در آموزش پایه و نه در رویههای عالی، توجهی که بایستهاش است نمیشود - آن هم ادبیاتی که بسیاری از بزرگان نامآور جهان به آن عشق میورزیدند. امید است فروزش بتواند در این راه گامی بردارد. بر مزار ما غریبان نی چراغی نی گلی نی پر پروانه سوزد نی سراید بلبلی
(نورجهان، همسر جهانگیرخان، بر سنگ مزار آن دو در تاجمحل)