شنبه, 12ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر با هوشیاری از افتادن در دام شیادان پیشگیری کنیم

خبر

با هوشیاری از افتادن در دام شیادان پیشگیری کنیم

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره  25777 (یکشنبه 15 دی 1392) و 25778 (دوشنبه 16 دی 1392)


ارمغان زمان فشمی


سادگی از شما، کلاهبرداری از آن‌ها!
 

‏15-10 سال پیش در روزنامه‌ها تقاضانامه‌ای چاپ شده بود که با پر کردن و ارسال آن به همراه 1000 تــومان ناقابـل، می‌توانستید در قرعه کشی یک دستگاه خودروی پیکان شرکت کنید تا اگر برنده شدید، خودرو را با شرایط مناسبی به شما تحویل بدهند. هیچ وقت از اعلام نتایج قرعه کشی خبری نشد، اما حسابش را بکنید، اگر فقط 10 هزار نفر هم آن تقاضانامه را پر کرده باشند، یعنی 10 میلیون تومان سود نسبتا خالص (با کسر مبلغ آگهی روزنامه!)، آن هم در دورانی که قیمت تمام شده یک دستگاه پیکان، خیلی کمتر از این‌ها بود!

همیشه کسانی وجود دارند که می‌خواهند راه رسیدن به ثروت را یک شبه طی کنند، اما حاضر نیستند در این راه، تلاشی به خرج بدهند و درست پیش بروند. این‌دسته از آدم‌ها، تمامی توان و استعدادهای خود را به کار می‌گیرند تا از سادگی دیگران سوء استفاده کنند و سرشان کلاه بگذارند. موفقیت آنها مدیون ترکیبی از زیرکی شرارت بار خودشان با ساده‌لوحی یا غفلت و ناآگاهی دیگران است.

هر روز با مراجعه به صفحات حوادث روزنامه‌ها، با سیلی از اخبار مرتبط با انواع و اقسام کلاهبرداری‌ها مواجه می‌شویم که نشان دهنده گرم بودن بازار آن است.

افراد سودجو، با رو شدن روش‌های قدیمی، ابتکار عمل به خرج می‌دهند و هر روز روش‌های جدیدی برای رسیدن به مقاصدشان به کار می‌گیرند. اگر 15 سال قبل، یک آگهی تقلبی در روزنامه می‌توانست عده‌ای از افراد را در دام بیندازد، امروز کلاهبرداران مجبورند افراد را پای دستگاه‌های عابربانک بکشانند و به لطایف الحیل، آنها را وادار به وارد کردن رمزهایی کنند که شاید حاصلش، واریز پول به شماره حساب خودشان باشد. این روش هم که لو برود، راه تازه‌ای را در پیش می‌گیرند تا دیگران را فریب بدهند، چون عادت کرده‌اند که با دوز و کلک، پول دربیاورند.

 

روش‌های جلب اعتماد

زن جوانی که همسرش چند سال پیش در دام یک کلاهبردار حرفه‌ای افتاده است، سفره درددلش را برای گزارشگر روزنامه اطلاعات باز می‌کند و می‌گوید: سال 1386، یکی از مشتریان مغازه شوهرم، کم کم با او طرح دوستی ریخت و صمیمی شد.

با خودروهای گران قیمت می‌آمد، خریدهای سنگین می‌کرد و می‌رفت. می‌گفت کارش همین است که خودروهای خارجی وارد می‌کند، پلاک می‌کند و می‌فروشد. ما آن زمان، دار و ندارمان را فروخته بودیم و می‌خواستیم خانه بزرگ‌تری بخریم. یک روز آن آقا که اسمش «حمید» بود، به مغازه شوهرم آمد و طی یک مکالمه تلفنی وانمود کرد پول ندارد تا چک کسی را که پشت خط بود، پاس کند. شوهرم به او گفت ما قرار است خانه بخریم، اما تا وقتی خانه مناسبی پیدا کنیم، می‌توانم پولمان را به تو قرض بدهم. همان روز به بانک رفتند و شوهرم 40 میلیون تومان به حساب او ریخت تا چک‌اش پاس شود.

حمید می‌گفت زمینی دارد که می‌خواهد بفروشد، اما به فروش نمی‌رود. او به شوهرم گفت قصد دارد پیش یک دعانویس برود و دعایی برای فروش زمین بگیرد. شوهرم هم با او می‌رود. در آنجا، دعانویس به حمید می‌گوید به زودی یـک زیرخاکی پیدا می‌کنی که زندگی ات را زیر و رو می‌کند. برای فروش ملکش هم دعایی می‌نویسد و به او می‌دهد.

4 روز بعد، حمید، مبلغی را که از شوهرم قرض گرفته بود، پس می‌آورد، اما می‌گوید حالا که تو جوانمردانه و بی‌چشمداشت به من که غریبه بودم کمک کردی، می‌خواهم کار بزرگی برایت انجام بدهم. یادت هست آن دعانویس به ما چه گفته بود؟ بین خودمان بماند،‌اما داستان زیرخاکی‌ها به شکل عجیبی اتفاق افتاده است!

او سکه طلای بزرگی را به شوهرم نشان می‌دهد که به اندازه نعلبکی و به ضخامت یک سانتی متر بود. یک طرف آن عکس رضا پهلوی را نقش زده بودند و یک طرفش عکس محمدرضا و فرح را. در توضیح داستان هم می‌گوید ماجرا از این قرار است که در زمان جشن‌های 2500 ساله، به فرانسه سفارش داده بودند تعدادی سکه طلا ضرب کند تا به درباریان بدهند، همین کار را هم می‌کنند.

مدتی بعد انقلاب می‌شود و به درباریان می‌گویند سکه‌ها را پس بیاورید، چون بودنش پیش شما خطرناک است! خلاصه نزدیک به 1000 سکه جمع‌آوری می‌شود که آنها را به یکی از افراد مورد اعتماد می‌سپارند تا به نحوی از کشور خارج کند، اما پیروزی انقلاب چنین مجالی نمی‌دهد. حالا که سال‌ها گذشته و آب‌ها از آسیاب افتاده، آن شخص تصمیم گرفته است سکه‌ها را آب کند. من برای سکه‌ها در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مشتری پیدا کرده ام که حاضر است پول خوبی بپردازد.

حالا قرار است به اندازه یک میلیارد تومان از کسی که سکه‌ها دست اوست، خرید کنیم و بفرستیم آن طرف آب. سودش، سرمایه آدم را دو برابر می‌کند. تو هم اگر دوست داری بیا در این کار سرمایه گذاری کن و سکه بخر.

ظرف یک ماه پولت دو برابر می‌شود، به شرطی که از این ماجرا به کسی چیزی نگویی، حتی همسرت!‏

او حسابی شوهرم را ترساند و گفت اگر این ماجرا درز پیدا کند، دیگر دستمان به جایی بند نیست و حتی ممکن است تلفن‌هایمان کنترل شود و کار خطرناکی است و از این حرف‌ها. به همین دلیل شوهرم تا چند ماه به من حرفی نزد، 40 میلیون تومانش را پس نگرفت و پیش پرداختی را هم که بابت فروش دار و ندارمان گرفته بود، به آن مرد داد و در مجموع، 161 میلیون تومان پرداخت تا به خیال خودش ظرف یک ماه این مبلغ را دو برابر کند!‏

 

عجب کلاه گشادی!

زن ادامه می‌دهد: سه ماه گذشت. حمید در این مدت همچنان به مغازه شوهرم رفت و آمد می‌کرد و درباره مراحل ارسال سکه‌ها به ترکیه و از آنجا به به امارات حرف می‌زد. ادعا می‌کرد 100 میلیون تومان پول داده و یک لندرور گرفته و داده زیر صندلی‌هایش جای جاساز کردن سکه‌ها را درست کنند. می‌گفت لازم نیست سکه‌ها را از مرز رد کنند، چرا که افرادی در ناحیه مرزی آنها را تحویل می‌گیرند.

اما هر بار بهانه‌ای برای نیامدن آن افراد می‌آورد، مثلا می‌گفت کردهای ترکیه در منطقه درگیری ایجاد کرده‌اند و الان نمی‌شود.

حتی یک بار قرار رفتن را گذاشت و شوهرم 50 هزار تومان تخمه و آجیل هم برای بین راه خرید و آماده سفر شد، ولی باز هم اتفاقی نیفتاد! حمید، کدملی و شماره حساب شوهرم را گرفت و گفت من ملکی در منطقه عباس آباد تهران دارم و به اندازه پولت، از سند ‌آنجا به نامت می‌کنم تا اگر در این مدت مشکلی پیش آمد، حــقی از تو به گردنم نباشد.

باید بگویم او در تمامی این مدت خودش را آدمی معتقد نشان می‌داد و در آغاز هم از شوهرم خواسته بود اول استخاره کند و بعد تصمیم بگیرد.

شوهرم کم کم قضیه را به من گفت، چون موعد معامله خانه نزدیک می‌شد و خبری از پول نبود. عید که شد، با قرض و قوله، خانه را معامله کردیم. در همان روزها حمید دیگر از دسترس خارج شده بود، چون فقط یک شماره تلفن همراه از او داشتیم که آن هم قطع بود. اوایل هر یکی دوماه زنگ می‌زد و می‌گفت دنبال کارتان هستم. بهانه می‌آورد که سند ملک عباس آباد را برای یک زندانی گرو گذاشته است و به دروغ می‌گفت وقتی طرف از زندان بیرون بیاید، 700 میلیون تومان به او می‌دهد و می‌تواند پول ما را برگرداند. احتمالا می‌خواست برای خودش زمان بخرد تا ما از پیگیری و شکایت منصرف شویم. نیمه دوم آن سال بود که تلفن‌های گاه و بیگاهش هم قطع شد.

 

کلاهبردار حرفه‌ای

بقیه حرف‌های زن، داستان شکایت و افتادن دنبال سرنخ‌های موجود از حمید بود. می‌پرسم چطور چنین کلاهبردار حرفه ای، اسم و فامیلی اش را راست گفته بود؟ می‌گوید: اوایل که با شوهرم دوست شد، فکر نمی‌کرد او آدم ساده‌ای باشد و پول هم داشته باشد. حتی برای شوهرم تعریف کرده بود که دخترش در دانشگاه یکی از شهرها قبول شده است و یک بار هم کد ملی دخترش را آورده بود تا ببیند شوهرم می‌تواند کار انتقال او به یکی از دانشگاه‌های تهران را درست کند یا نه؟ ما هم از همین سرنخ‌هایی که داشتیم استفاده کردیم و توانستیم شماره منزل پدری‌اش را پیدا کنیم. البته آنها گفتند با پسرشان قطع رابطه کرده‌اند و چنین پسری ندارند. خیلی از سرنخ‌هایمان هم به جایی نرسید و فقط دروغ‌ها و کلاهبرداری‌های حمید را روشن‌تر کرد، مثلا ویلایی که می‌دانستیم به آن رفت و آمد دارد، مال خواهرش بود، نه خودش. ملک عباس آباد هیچ ربطی به او نداشت، فقط یکی از دوستانش از طرف صاحب ملک، وکالت فروش آن را داشت و وعده داده بود اگر برای ملک، مشتری پیدا کند، پولی به او خواهد داد. نشانی‌های مربوط به حساب‌های بانکی اش قلابی بود، دخترش در دانشگاه اسم ننوشته بود و خلاصه به هیچ جا نرسیدیم. فقط فهمیدیم این آدم در سال 1383 در زندان بوده و با سند جعلی بیرون آمده و پلیس آگاهی هم به دنبال اوست. حمید پرونده سنگینی با جرایم مختلف داشت، جعل سند، جعل چک، جعل پلاک‎.‎

 

آدم‌های زرنگ!‏

با وجود توصیه‌های اکید پلیس در برخورد و داد و ستد با افراد غریبه، باز هم بازار این دست کلاهبرداری‌ها داغ است، اما همه را به سادگی نمی‌شود در دام انداخت. مرد جوانی، حکایت برخوردش با یک کلاهبردار را تعریف می‌کند، درحالی که معلوم است از زرنگی خودش که در دام او نیفتاده، خیلی راضی است! ‏

او می‌گوید: من یکی از پاهایم را در سانحه‌ای از دست داده ام. چند سال پیش با آقایی آشنا شدم که ادعا می‌کرد یکی از کارخانه‌های خودروسازی، اخیرا خودروهایی با دنده خودکار برای معلولان تولید کرده است، اما تعداد خودروها محدود است و فقط اگر تا همین فردا 18 میلیون تومان به حسابشان بریزی، می‌توانی یکی از آنها را بخری. با دادن مهلت کم، می‌خواست فرصت فکر کردن را از من بگیرد، اما من اعتماد نکردم، به خانه رفتم و با یک جستجوی ساده متوجه شدم اصلا در آن زمان هنوز چنین خودروهایی تولید نشده بود!

 

به دنبال مال بربادرفته

همیشه سادگی و طمع افراد، کار را برای کلاهبرداران راحت‌تر می‌کند. آنها خوب می‌دانند چه بگویند و چگونه بگویند که این دو وی‍ژگی را نشانه بگیرند و به هدف بزنند. پس از آن، مالباخته می‌ماند و آرزوی بازپس گرفتن مال برباد رفته اش. عجیب آن که در راه رسیدن به این آرزو نیز صدها خطر است! کسی که به سادگی سرمایه خود را از دست داده است، خیلی راحت می‌تواند دوباره با وعده و وعید، به دام کسانی بیفتد که ادعای حل مشکل او را دارند. احتمال دارد که سادگی و خرافه پرستی، این افراد را دست به دامان رمال‌ها و آینه بین‌ها کند، زیرا غریق به هر وسیله‌ای چنگ می‌زند، تا خود را از غرق شدن نجات دهد.

یکی از کسانی که قربانی کلاهبرداری‌های میلیونی شده، برای پس گرفتن پولش حتی تا روستاهای مرزی که مردمانش ماشین ندیده بودند هم رفته است. ‏

او می‌گوید: در یکی از روستاها شخصی بود که در میان مردم خیلی اعتبار داشت. می‌گفتند می‌تواند جای مال یا فرد گمشده را نشان بدهد. یک نفر به ما گفت چکی گم کرده بود و هرچه می‌گشت، در خانه پیدایش نمی‌کرد، با آن که مطمئن بود آن را از خانه بیرون نبرده است. بنابراین پیش مرد آینه بین رفته و او گفته است که باید پشت لوستر اتاقت را بگردی. عجیب آن که مرد چک را در همان نشانی پیدا کرده بود که ظاهراً باد آن را انداخته بود آنجا! با شنیدن این تعریف‌ها خوشحال شدیم که حتما راه حلی هم برای ما پیدا می‌شود. کلی راه رفتیم، اما آینه بین هم نتوانست اطلاعات دندانگیری به ما بدهد. فقط گفت برگردید، پولتان پیدا می‌شود!

مالباخته مورد نظر آن قدر حال و حوصله دارد که خاطره بامزه‌ای هم از آن سفر تعریف کند: دیدیم که آن مرد، گاوصندوقش را باز کرد و به کارگری که 3 روز به او خدمت کرده بود، یک پاکت پول داد. کارگر هم پاکت را روی چشم‌هایش گذاشت، خیلی تشکر کرد و گفت این پول برکت جیبم می‌شود. از قضا موقع برگشتن، ما آن کارگر را هم تا مسیری با خودمان بردیم. توی ماشین، پاکت را باز کرد و دید فقط 10 هزار تومان است. آن وقت بود که همه ارادتش به آینه بین، فراموشش شد و شروع کرد به بد و بیراه گفتن که خدا را خوش می‌آید؟ من 3 روز کار کردم و فقط 10 هزار تومان به من داده است!

 

کلاه گذاشتن، کلاه برداشتن!

شاید یکی از ناجوانمردترین افراد بزهکار، کسانی باشند که در راهروهای دادسرا یا در زندان و کلانتری با مالباختگان آشنا می‌شوند و به بهانه کمک به آنها، کلاهی را که یک نفر دیگر سرشان گذاشته بود، دوباره برمی دارند!

این کلاهبرداران هم برای خودشان راه و روش‌های متنوعی دارند، از ادعای داشتن فامیل و‌آشنا در اداره آگاهی و دادسرا بگیرید تا پیشنهاد دریافت رشوه برای راه انداختن کارتان!‏

‏ یکی از مالباختگان که مدت‌ها به دنبال پرونده‌اش دویده است، می‌گوید: یک بار مردی ادعا کرد می‌تواند کارم را درست کند. او برگه ‏A4‎‏ سفیدی را نشانم داد که پایش توصیه و امضای یکی از مدیران دیده می‌شد و به من گفت می‌توانم هر مدعایی را که دلم می‌خواهد، در برگه بنویسم و حتماً اقدام می‌شود! چند نفر گفتند اگر مبالغ موردنظرشان را پرداخت کنم، می‌توانند پولم را زنده کنند. وقتی می‌گفتم من که الان آهی در بساط ندارم، همه پولم را برده اند، شما کارم را راه بیندازید و دستمزدتان را از روی پولی که برایم زنده می‌شود بردارید، جا می‌زدند!‏

همه این گرفتاری‌ها، به دنبال یک لحظه غفلت و زیاده خواهی اتفاق می‌افتد. فردوسی چه نیک گفته است که:‏

طمع را نباید که چندان کنی
که صاحب کرم را پشیمان کنی!


پیامک‌های فریبنده!

متن پیامک، غلط‌های فاحش املایی و دستوری داشت. نویسنده‌اش تأکید کرده بود که چوپان کم سوادی است و گله اش را در اطراف روستایی در یکی از استان‌ها می‌چراند. او در ادامه ادعا کرده بود که به طور اتفاقی در همان منطقه، زیرخاکی‌هایی پیدا کرده است و برای فروش آنها نیاز به کمک دارد و از آنجا که کسی را برای این کار نمی‌شناسد، به شماره‌ای که به دلش برات شده، پیامک فرستاده است تا شاید راه حلی پیدا کند!‏

این پیامک به شکل گسترده‌ای منتشر شد، بسیاری از افراد با دریافت آن وسوسه شدند. آنها خیال می‌کردند از آنجا که غلط‌های املایی و انشایی به کار رفته در متن، می‌توانست ادعای نویسنده آن مبنی بر کم سواد بودن او را تایید کند، پس احتمال این که حرف‌های دیگرش هم واقعیت داشته باشد، وجود دارد. از آن گذشته، در نهایت اگر این ادعا دروغی بیش نبود، با یک تماس، اتفاقی نمی‌افتاد و چیزی از دست نمی‌رفت.‏

همه چیز از همین جا شروع می‌شود، وسوسه تماس و بعد، تحت تاثیر ادعاهای بعدی قرار گرفتن و پا در راهی بی سرانجام گذاشتن. طمع، آدمی را با خود به ناکجا می‌کشاند و تنها وقتی رهایش می‌کند که دیگر کار از کار گذشته باشد.‏

 

قرعه کشی‌های دروغین

وقتی پیامک چوپان دروغگو(!) به گوشی تلفن همراه زن جوانی به نام محبوبه ارسال شد، او از شوهرش خواست با شماره ارسال‌کننده پیام تماس بگیرد و چند و چون ماجرا را جویا شود. مرد جوان، تماس گرفت و با چند جمله سوال و جواب، متوجه مشکوک بودن داستان شد.

کسی که آن طرف خط بود، سعی می‌کرد از یک لهجه من درآوردی استفاده کند و خودش را ساده و صادق نشان بدهد، اما به مجرد این که شوهر محبوبه او را تهدید به شکایت و اقدام از سوی نیروی انتظامی کرد، تماس قطع شد!

یکی دیگر از انواع پیامک‌های دروغینی که نباید فریبشان را خورد، پیامک‌هایی است که به ظاهر از سوی نهادهای دولتی و نام آشنا، اما با یک شماره معمولی تلفن همراه اول و یا ایرانسل برای شما فرستاده می‌شود، مثلا این که« با عرض سلام، مشترک محترم! به خاطر پرداخت به موقع قبض تلفن همراه خود از طرف شرکت توسعه ارتباطات همراه اول، برنده مبالغی به صورت وجه نقد شده اید. لذا جهت دریافت جایزه، اطلاعات کارت خود را به این شماره تلفن ارسال نمایید.»‏

علاوه بر معمولی بودن شماره تلفن ارسال کننده، نشانه دیگر تقلبی بودن این پیامک آن است که هیچ بانک یا نهاد دولتی، اطلاعات محرمانه حساب شما را به صورت تلفنی و یا با پیامک از شما درخواست نمی‌کند. بنابراین در صورت برخورد با چنین مواردی، از ارسال اطلاعات خودداری کنید و مراتب را به مسئولان نهاد مربوطه اطلاع دهید. ‏

 

شما برنده یک عدد کلاه شده‌اید!

در همین زمینه، سرهنگ علی نیک نفس ـ سرپرست معاونت تشخیص و پیشگیری پلیس «فتا» در گفتگو با خبرگزاری مهر، به مردم توصیه می‌کند: عده‌ای از افراد سودجو با ارسال پیامک‌های انبوه به تلفن‌های همراه شهروندان مبنی بر این که شما برنده مسابقه شده‌اید یا با عنوان شرکت در قرعه کشی، آنان را تشویق به پیگیری دریافت جایزه‌های خود می‌کنند و ضمن افزایش حس کنجکاوی و اشتیاق مخاطبان و ایجاد ارتباط، با استفاده از روش‌های مختلف فریب دهنده اقدام به کلاهبرداری می‌کنند؛ به طور مثال تعداد پیامک‌های ارسالی به شهروندان مبنی بر این که «شما برنده شده اید» تا هموطنان را تشویق به دنبال کردن موضوع و دریافت جایزه کند، افزایش پیدا کرده است.‏

در این روش، فرد کلاهبردار با ارسال پیامکی به شخص قربانی، وی را برنده جوایزی مانند خودرو و اعزام به سفر عمره مفرده اعلام و از وی درخواست می‌کند نشانی و تلفن و مشخصات کامل خود را به شماره‌ای که اعلام می‌دارد، بفرستد.

فرد قربانی با توجه به کم هزینه بودن این کار، اقدام و بعد از ارسال اطلاعات، پیامی دریافت می‌کند مبنی بر این که اطلاعات ارسالی با اطلاعات فرد برنده شده همسان است.

در مرحله بعد کلاهبردار با دادن شماره حساب، از او درخواست می‌کند از طریق اینترنت وجه مورد نیاز جهت انجام امور اداری ارسال جایزه را بپردازد و یا وی را پای دستگاه خودپرداز می‌کشاند تا با دست خودش، وجه را به حساب فرد کلاهبردار واریز کند. افراد تنها بعد از واریز مبلغ مورد نظر، متوجه می‌شوند که از جایزه خبری نیست و به دام کلاهبرداران افتاده‌اند!‏

سرپرست معاونت تشخیص و پیشگیری پلیس فتا به هموطنان توصیه می‌کند: به هیچ عنوان اطلاعات مهم حساب‌های بانکی خود را در اختیار دیگران قرار ندهید. برای واریز مبلغ به حساب شما، داشتن شماره حساب یا شماره کارت بانکی تان کافی است و دادن بقیه اطلاعات حساب بانکی از جمله رمز اول یا دوم، كُد مخصوص، تاریخ انقضای کارت و حتی مراجعه شما به دستگاه خودپرداز هیچ لزومی ندارد. همچنین باید رمزهای بانکی خود را به صورت دوره‌ای تغییر دهید و از اعدادی مثل شماره شناسنامه، سال تولد و سایر اعدادی که قابل حدس زدن باشند، استفاده نکنید.‏

سرهنگ نیک نفس تاکید می‌کند: در صورت دریافت چنین پیامک‌هایی از صحت پیامک‌های ارسال شده، از طریق مراجعه به سایت رسمی آن موسسه یا مراجع صلاحیت دار و یا تماس تلفنی با آنها اطمینان حاصل کنید. هموطنان عزیز می‌توانند تمامی موارد مشکوک به کلاهبرداری را از طریق سایت پلیس فتا به آدرس ‏Cyberpolice.ir‏ جهت پیگیری گزارش کنند.‏

 

گدایی پیامکی!

ممکن است کلاهبردار پیامکی، از طریق هدف قرار دادن احساسات انسانی، بخواهد شما را تحت تاثیر قرار بدهد و وادار به کمک کند. شاید پیامک‌هایی به این مضمون را دیده باشید که مثلا می‌نویسند: ‌ما دو خواهر فقیر هستیم که حتی پول نداریم نان بخریم، لطفا به ما کمک کنید!

دختر جوانی به نام عقیق، درباره تجربه دریافت چنین پیامکی می‌گوید: در جوابشان نوشتم «گوشی‌تان را بفروشید و با پولش، نان بخرید»!

واقعیت هم همین است که شما هرگز نباید به افرادی که نمی‌شناسید، اعتماد کنید و این بی اعتمادی در فضای مجازی و پیامکی باید دوچندان باشد. برای کمک به نیازمندان واقعی همواره بهتر است از راه‌ها و شیوه‌های مطمئن و شناخته شده استفاده کنید.‏

در برخی موارد افراد کلاهبردار با استفاده از عناوینی فریبنده و وابسته به موسسات خیریه و یا کمک به زلزله زدگان با ایجاد صفحات، وبلاگ‌ها و سایت‌های جعلی و قرار دادن شماره حساب و آدرس‌های جعلی، سعی در جلب اعتماد مردم و کلاهبرداری از آنان دارند؛ در این گونه موارد باید از پرداخت اینترنتی در این صفحات جداً خودداری کنید، زیرا در این قبیل موارد برای کمک کردن می‌توان به ارگان‌های ذیصلاح یا سایت‌های رسمی آنها مراجعه کرد.‏

 

دوستی و ازدواج، سه تا صد تومان!

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی پلیس فتا، یکی دیگر از شگردهای تازه افراد کلاهبردار این است که بعد از شناسایی افرادی که وضع مالی نسبتا مناسبی دارند، با کمک فن بیان قوی خود طی تماس‌های تلفنی و یا دادن پیامک مبنی بر ایجاد رابطه و دوستی، خواست‌‌های خود را مطرح می‌کنند.‏

آنها در گام اول، پیامکی با این مضمون ارسال می‌کنند: «حاضرم در قبال دریافت مبلغی پول، دوست (یا همسر موقت) شما باشم، در صورت تمایل عدد شش را به همین شماره تلفن همراه پیامک کنید.»‏

افراد ساده دل پس از دریافت این پیامک، ناخودآگاه شگفت‌زده و ترغیب می‌شوند، جواب می‌دهند و با ارسال کننده پیام تماس می‌گیرند. خانمی پاسخ می‌دهد و می‌گوید برای ایجاد اعتماد، در صورتی که نصف مبلغ به حسابش واریز شود، حاضر است با آنها ملاقات کند و برای عادی‌ نشان دادن موضوع و تضمین قضیه می‌گوید که باقی‌مانده پول را بعد از اولین ملاقات، دریافت می‌کند.‏

افراد ساده لوح با موافقت و رضایت کامل، مبلغ درخواستی را بدون فوت وقت به حساب فرد مورد نظر واریز می‌کنند و مدتی منتظر وعده ملاقات می‌مانند، اما دریغ از این‌که دیگر خبری از آن زن و ملاقات با او نمی‌شود!‏

این فریب خوردگان درمانده که نگران آبروی خود هستند و نمی‌دانند داستان را چگونه در مراجع قضایی مطرح کنند، از پیگیری پول‌های بر باد رفته خود منصرف می‌شوند و به این ترتیب کمک می‌کنند تا کلاهبرداران به راحتی طی چند روز ثروت کلانی کسب کنند.‏

گاهی پشت این قضیه مردانی قرار دارند که با ضبط صدای یک زن و از طریق نرم افزارهای رایانه‌ای که تقلید صدا انجام می‌دهند، نقشه خود را طراحی و عملی می‌کنند!

کلاهبرداری‌های اینترنتی

بسیاری از پرونده‌هایی که در مراکز پلیس فتا تشکیل شده است، به کلاهبرداری‌های اینترنتی مربوط می‌شود که در اغلب آنها نیز غفلت خود شاکی، باعث انتقال اطلاعات کارت اعتباری و حساب بانکی او به فرد کلاهبردار شده است. ‏

در میان گزارش‌های پایگاه اطلاع‌رسانی پلیس فتا، مواردی از این قبیل به چشم می‌خورد: شاکی چند ماه پیش در یک اردوی دسته جمعی به یکی از شهرستان‌های همجوار سفر کرده و در آن اردو قصد انجام یک سری امور بانکی به صورت اینترنتی را داشته که یکی از همسفرانش این امور را با استفاده از گوشی تلفن همراه خود، انجام داده است.‏‎ ‎پلیس فتای استان خراسان جنوبی پس از بررسی متوجه می‌شود متهم که از دوستان شاکی بوده، در اردو رمزها و شماره کارت شاکی را داخل گوشی خود ذخیره و بعد از مدت کوتاهی برای خرید شارژ تلفن همراه، از آن استفاده کرده است.‏

در یک مورد دیگر، شاکی پرونده فردی 28 ساله است که در محل زندگی خود کارت عابر بانکش را گم می‌کند و پس از مدتی، یکی از دوستان او کارت را می‌یابد و تحویلش می‌دهد.

با گذشت چند روز از ماجرا، شاکی متوجه برداشت اینترنتی مبلغ زیادی از حسابش می‌شود و طی شکایتی به دادسرا، خواستار پیگیری ماجرا می‌شود.‏

بررسی‌های پلیس فتای استان فارس نیز نشان می‌دهد زمانی که دوست شاکی کارت او را پیدا می‌کند، رمز اول را در جلد کارت می‌بیند و با مراجعه به دستگاه عابربانک، رمز دوم کارت را فعال می‌کند و سپس با یادداشت کردن اطلاعاتی مانند شماره و تاریخ انقضای کارت، آن را به دوستش برمی گرداند.

نکته اینجاست که اگر شاکی، رمز اول خود را روی کارت قرار نداده بود، متهم نمی‌توانست از طریق فعال کردن رمز دوم کارت، اقدام به برداشت اینترنتی از حساب وی کند.

بنابراین از نوشتن و نگهداری رمزهای عبور در کنار کارت عابر بانک خودداری کنید و با مشاهده هر تغییر مشکوک در حساب بانکی خود، نسبت به تغییر رمز عبور اقدام کنید.‏

 

کلاهبرداری از نوع آفریقایی!

«کلاهبرداری نیجریه‌ای» یکی از شناخته شده‌ترین شیوه‌های کلاهبرداری اینترنتی است. در این حقه، به قربانی قول یک جایزه یا ارائه درصدی از پول کلانی داده می‌شود که قرار است آن را از کشور نیجریه خارج کنند و معمولاً از کاربر خواسته می‌شود یک مبلغ اولیه برای پوشش هزینه‌های بانکی بپردازد. به محض ارسال پول، کلاهبرداران غیب می‌شوند، لذا در مواجهه با این نوع کلاهبرداری‌ها که به اشکال مختلف انجام می‌شود، هیچ توجهی به ترفندهای آنان نداشته باشید و هیچ تماسی از طریق ایمیل یا تلفن برقرار نکنید.‏

هرگز به ایمیل‌هایی با عناوین شرکت در قرعه کشی، برنده شدن در مزایده یا مسابقه، خرید اقلام کمیاب، انواع کمک‌های مالی و مشارکت در سودهای معاملاتی مختلف اطمینان نکرده و هیچ مبلغی را به حساب اشخاص خارج از کشور واریز نکنید.‏

فریب‌های اینترنتی معمولاً از یک الگوی مشابه پیروی می‌کنند ؛ به این ترتیب که تماس اولیه از طریق ایمیل یا شبکه‌های اجتماعی انجام می‌گیرد و ابتدا از قربانیان خواسته می‌شود از طریق ایمیل، تلفن یا فکس به این تماس پاسخ دهند و بعد از این که طعمه به دام شکارچیان افتاد، آنان می‌کوشند اعتماد قــربانی را جلب و در انـتها به بهانه‌ای از او در خواست پول کنند.

پس همیشه به هنگام رو به رو شدن با مواردی از این قبیل، شباهت الگوهای کلاهبرداری اینترنتی را مدنظر قرار دهید تا در دام ترفندهای آنها نیفتید.‏

 

توصیه‌های پلیس فتا

در روزگاری که خدمات بسیاری از طریق اینترنت قابل ارائه است و به راحتی می‌توان از آنها استفاده کرد، باید مراقب کلاهبردارانی که در این فضا به سوء استفاده از کاربران فکر می‌کنند نیز بود.

پایگاه اطلاع‌رسانی پلیس فتا همواره توصیه‌هایی برای جلوگیری از موفقیت کلاهبرداران به کاربران اینترنت ارائه می‌دهد که با توجه به آنها، می‌توانید از اطلاعات شخصی خود مراقبت کنید:

* برای انجام انواع عملیات بانکی اعم از پرداخت قبوض، پرداخت شهریه دانشگاه، انتقال وجه به حساب‌های دیگر و انواع خریدهای اینترنتی، حتی المقدور از کافی نت استفاده نکنید و در صورتی که به اجبار این کار را انجام دادید، بلافاصله بعد از انجام عملیات، با مراجعه به دستگاه‌های خودپرداز در بانک خود، رمز دوم کارت‌تان را تغییر دهید.‏

‏* در صورتی که خودتان به هر دلیلی نتوانستید عملیات بانکی مورد نظرتان را انجام دهید و نیاز به کمک دیگران در انجام عملیات بانکی داشتید، کارت و رمز کارت خود را دراختیار افراد مطمئن قرار دهید و بعد از دریافت کارت، فوراً حساب خود را کنترل و اقدام به تعویض رمز خود کنید.‏

‏* برای خرید از فروشگاه‌های الکترونیکی، از تجربه‌دوستان و آشنایان نزدیک در خصوص خریدهای آنلاین استفاده کنید و از فروشگاه‌هایی که سابقه‌ارائه‌خدمات مطلوب دارند، خرید‌هایتان را انجام دهید.‏

‏* صفحاتی که ناخواسته در برابر شما باز می‌شود و حاوی تبلیغات فروش کالاها و ارائه‌خدمات است، ممکن است تقلّبی بوده و قصد کلاهبرداری داشته باشند.‏

‏* اوّلین پیش‌فرض برای حقیقی و سالم بودن خدمات یک فروشگاه الکترونیک، این است که کالاهای مجاز ارائه ‌کند. فروشگاه‌هایی که کالاهای غیرمجاز به فروش می‌رسانند، احتمال دارد به قصد کلاهبرداری به وجود آمده‌ باشند.‏

‏* هنگام خرید آنلاین و در زمانی که پس از انتخاب کالا به درگاه پرداخت الکترونیکی بانک رهنمون می‌شوید، دقّت کنید که حتماً نشانی صفحه‌درگاه پرداخت الکترونیکی، متعلّق به همان بانکی باشد که آرم و لوگوی آن را در صفحه مشاهده می‌کنید.

گاهی کلاهبرداران با جعل صفحات درگاه پرداخت الکترونیکی بانک‌ها، شما را به صفحاتی هدایت می‌کنند که آدرسی بسیار شبیه آدرس بانک اصلی دارند. صفحات جعلی، در صورت عدم دقّت خریدار در وارد کردن اطّلاعات کارت بانکی، شامل شماره‌کارت، رمز عبور، ‏CVV2‎‏ و تاریخ انقضای کارت، این اطّلاعات را در سیستم خود ثبت می‌کنند و عملاً امکان هرگونه برداشتی از حساب و موجودی قربانی را دارند.‏

‏* مرکز توسعه‌تجارت الکترونیکی وزارت صنعت ، معدن، تجارت، با همکاری نیروی انتظامی در جهت افزایش امنیت خدمات تجارت الکترونیک، اعطای نماد اعتماد الکترونیکی به فروشگاه‌های الکترونیک را آغاز کرده‌است تا خریداران به راحتی و با آسودگی خاطر خرید‌هایشان را انجام دهند. از این رو ترجیحاً از فروشگاه‌هایی که دارای این نماد هستند، خرید کنید.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه