خبر
شبکههای ماهوارهای بیگانهای در خانه!
- خبر
- نمایش از یکشنبه, 05 آذر 1391 09:41
- بازدید: 4083
برگرفته از روزنامه اطلاعات
بی شک دگرگونی جهان از زمان وقوع انقلاب صنعتی وارد مرحله جدید خود شد و پیامدهای اقتصاد سرمایه داری در جوامع غربی و به دنبال آن تغییرات سریع و گسترده در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نمود پیدا کرد.در هیاهوی ظهور فناوریهای نوین، نه تنها ظاهر انسانها، بلکه اندیشههای او نیز در امان نماند و دچار تغییرات جدی شد.
این رویداد به دلیل گسترش رفاه اقتصادی و تغییر در روش زندگی در میان جوامع، طبیعی می نمود. اما باید به این نکته توجه کرد که با رشد روز افزون رسانههای جمعی مانند تلویزیون، ماهواره و...، مسائل تازهای در کشورهایی که تنها پذیرنده محصولات فرهنگی و اقتصادی غرب بودند، به وجود آورد.
از خصوصیات وسائل ارتباط جمعی به خصوص ماهواره می توان به شیوع هنجارها و ناهنجاریها، ارزشها و ضدارزشهای اجتماعی و تغییر در شیوه رفتار افراد جامعه، اشاره کرد. رسانهها در پیدایش عادات تازه، شکل گیری فرهنگهای جدید منطقه ای و جهانی، تغییر در رفتار و خلق و خوی انسان سهمی بزرگی بر عهده دارند.
از طرف دیگر، تهاجم بی وقفه انواع رسانههای جمعی و تاثیر بر فرهنگ و آیینهای ملی کشورهای پذیرنده، گاه این سوال را به ذهن می رساند که هدف اصلی این شبکهها چیست؟ آیا تنها به وجود آوردن بازار فروش برای کالاهایشان آنها را مجاب کرده است تا هزینههای سنگینی را بابت ساخت چنین شبکههایی پرداخت کنند یا اهدافی فارق از مسائل اقتصادی را هم جستجو می کنند؟
برخی از متفکران بر این باورند که تاثیر شبکههای ارتباط جمعی بر کشورهای در حال توسعه بسیار بیش از کشورهای توسعه یافته است به این دلیل که فرهنگ غربی، فرهنگ غالب در بسیاری از شبکههای ماهوارهای است و هدف بسیاری از این شبکهها تغییر در نظام فرهنگی در راه رسیدن به مقاصد گوناگون کشورهای توسعه یافته است.دکتر محمد مهدی لبیبی دبیر کل پژوهشهای رادیو و رئیس سابق رادیو تجارت و رادیو سلامت در رابطه با اهداف شبکههای ماهواره ای عنوان می کند: نگاه غالب به شبکههای ماهواره ای نگاهی منفی است و این مینماید که شبکههای فارسی زبان در خارج از کشور هیچ هدفی جز توطئه و اقدام علیه ایران ندارند. این عقیده تا جایی می تواند صحیح باشد و در برخی موارد کاملا درست است.
اما به هر حال در تمام دنیا و به تمامی زبانها شبکههایی در حال پخش هستند که جنبه فرهنگی دارند. اما در بسیاری از موارد جنبه اقتصادی مطرح است. شبکههایی هستند که به زبان فارسی در خارج از کشور فعالیت دارند تا در واقع بازاری برای فروش کالاهایشان در ایران داشته باشند. برخی دیگر از شبکهها هستند که می تواند جنبه اطلاع رسانی داشته باشند. اما به هر حال مبانی تولید برنامهها در شبکههای فارسی زبان با آنچه در کشور ما رخ می دهد متفاوت است و می تواند مقاصد گوناگونی هم داشته باشد.در واقع نمی توان بطور کلی گفت که شبکههای فارسی زبان ساخته شدهاند تا بنیان خانواده را هدف قرار دهند، قاعدتا هدفی بزرگتر مانند جذب مخاطب و جلوگیری از گرایش به شبکههای داخلی و در دراز مدت تاثیر بر رابطه مردم و حکومت دارند. چون تمامی شبکههای ماهواره ای برنامه خانوادگی ندارند. شبکههایی هستند که تنها برنامههای مستند پخش می کنند. اما تمامی این شبکهها یک ویژگی مشترک دارند و آن هم این است که مخاطب را از رسانه داخلی جدا می کند. از طرف دیگر این رسانهها در دراز مدت بر مخاطبان خود تاثیر می گذارند و این طور نیست که فردای پس از پخش سریالها بتوان تاثیر آن را در جامعه دید. مثلا این برنامهها می تواند در دراز مدت بر افزایش نرخ طلاق و کاهش نرخ ازدواج اثر گذار باشند.وی در مورد نقش این شبکهها بر نظام خانواده میگوید: توجه عمده به برنامههایی است که به نظام خانواده مــــربوط می شود و بیشتر نقد هم این است که شبکههای فارسی زبان با پخش برنامهها به خصوص سریالها، پایه اعتقادی و باورهای دینی و ملی را متزلزل می کنند و این امربعضا منجر به تغییر در نظام خانواده می شود و باعث می شود افراد پیوندهای خانوادگی را از دست بدهند و تحت تاثیر قرار گیرند. از یک نظر این باور مهم و قابل بحث است. دو بخش در اینجا وجود دارد. یکی ارزشهای دینی است که عمده مردم به آن پایبند هستند و ارتباطی هم به مسائل سیاسی ندارد. ممکن است فردی باورهای سیاسی خاصی داشته باشد اما همچنان به مسائل دینی پایبند باشد. دوم باورهای ملی که جامعه ایرانی همچنان به آن پایبند است. بحث این است که برخی از سریالهای ماهوارهای هر دو اینها را نشانه رفته است.
هم باورهای دینی و هم باورهای ملی. به هر حال خانواده ایرانی و خانواده اسلامی هر کدام دارای ویژگیهای خاصی است و امروزه خانوادهها متاثر از هر دو بخش هستند. قاعدتاً زمانی که فیلمهایی پخش می شود که متضاد با این باورهاست می تواند مورد نقد قرار گیرد. هنگامی که در یک سریال نشان داده می شود که روابطی خارج از تظام خانواده هم می تواند وجود داشته باشد و این رابطه در بیشتر کشوهای اروپایی هم هست و برای آن توجیهی هم قائل می شوند، قاعدتا می تواند نسل جوان را تحت تاثیر قرار دهد و آنها هم به این سمت می روند که رفتارهایی متناسب با رفتارهای روز پیدا کنند. از این جهت برخی از این سریالها وبرنامهها ی ماهوارهای (نه تمامی آنها) می توانند آثار مخربی بر جامعه داشته باشند و به این نکته باید توجه کرد که این مسئله مختص ایران نیست و تنها در جامعه ایرانی رخ نداده است و بسیار از کشورها هم چنین شرایطی را دارند. از طرف دیگر عکس این قضیه هم ممکن است. ایران هم برای کشورهای دیگر برنامه می سازد و شبکه دارد. در فرآیند آزادی اطلاعات و انتقال فرهنگی، حدی از این موضوع قابل قبول است.
شما ارزشهای خود را به دیگران عرضه می کنید و دیگران هم مجاز هستند چنین کاری را انجام دهند اما هنگامی که این امر به حدی برسد که منجر به بروز بحران شود و جامعه را دچار تحـــــول کند، میتواند نگران کننده باشد و برخی از سریالها چنین تاثیری دارد. اگرچه نمی توان گفت که تمامی تحولات خانواده در ایران ناشی از این برنامههاست. برخی از این مسائل به دلیل تغییر در نگرشهاست. در طول زمان انسان دچار تحول فکـری میشود. نگاه مردم امروز در ایران نسبت به زندگی مشترک و فرزند و تشکیل خانواده نسبت به گذشته متفاوت است که این امر کاملا طبیعی است. نگرش مردم جامعه امروزی نسبت به داشتن فرزند چون گذشته نیست.
در روزگارانی فرزنـــد وسیله ای بود برای تداوم نسل و در دورانی کمک اقتصادی برای یک خانواده به حساب می آمد. اما امروز فرزند تبدیل شده است به فردی که هزینه زا است و والدین باید تلاش کنند تا رفاه را برای فرزندشان فراهم کنند. این همان چیزی است که ما تحت عنوان فرزند سالاری از آن نام می بریم. در واقع می توان گفت که نگرشها تغییر یافته است. جدای از این که شبکههای فارسی زبان داشته باشیم یا خیر. تحولاتی ناشی از مدرنیته و گذر زمان مشاهده میشود و نشانه بارز آن هم این است که این تحولات در تمامی کشورها رخ داده است نه تنها درایران. اما این نکته هم هست که برخی شبکههای ماهوارهای وسریالهایی که پخش میشود این روند را تشدید می کنند و تاثیرات عمیقتر و سریعتری بر حریمهای خانوادگی می گذارند.
دکتر لبیبی در پاسخ به این پرسش که شبکههای خبری تنها منعکس کننده اخبارهستند یا زمینه ساز آنها نیز هستند، گفت که تمامی شبکههای خبری دنیا هر دو بخش را دارند. یعنی این توانایی در این شبکهها وجود دارد که هر دو جنبه را داشته باشند، هم خودشان زمینه ساز اخبار باشند و هم منعکس کننده اخبار. این منحصر به شبکههای خاص نیست. اما این که آیا این شبکهها تمایل به تاثیر گذاری و زمینه سازی این اخبار دارند و اصلا توانایی چنین کاری را دارند یا خیر، نکته مهمی است. این که یک شبکه تا چه حد توانایی چنین کاری را داشته باشد و مردم بپذیرند بستگی به این امر دارد که تا چه اندازه از شرایط جامعه آگاهی دارد و این که اخبار پخش شده تا چه حد باور پذیر باشد. اما برخی از شبکهها بسیار حرفه ای عمل می کنند و چنین شبکههایی توانمندی چنین کاری را دارند.
وی در رابطه با عملکرد صدا و سیما اذعان داشت که صدا و سیما تمامی تلاش خود را با توجه به امکانات خود انجام داده است. یعنی با توجه به چهار چوبهایی که داشته است، تمامی سعی خود را کرده است. مثلا یکی از راهکارها تنوع در شبکهها است و در یک سال اخیر شبکهها متعددی به شبکههای سیما اضافه شده است مانند شبکه کودک، سلامت، ورزش و.... این کارها، اقدامات مثبتی است که در چهارچوبهای صدا و سیما انجام گرفته است. نمی توان گفت مشابه سریالی که از فلان شبکه ماهواره ای پخش می شود، در ایران هم ساخته و پخش شود. زیرا اگر چنین حریمهایی شکسته شود دیگر رسانه اخلاقی و دینی نخواهیم داشت.
در ادامه این بحث دکتر رضا صفری شالی جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی اهداف این شبکهها را چنین عنوان میکند: در مجموع شبکههای ماهوارهای با توجه به مقاصد سرمایهگذاران و پشتیبانان آنان دارای اهداف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مختلف هستند. یکی از کارکردهای شبکههای ماهوارهای به ویژه شبکههای فارسی زبان، تعریف و ارایه سبک زندگی جدید برای جوانان است. در این برنامهها شاهد تقلیل سبک زندگی به عناصری نظیر پیگیری اخبار مربوط به ستارگان موسیقی و سینما، مدل موهای جدید، لباس، کنسرتهای جدید در اطراف ایران و غیره هستیم. دلیل این امر آن است که تولید برنامههایی غیر از موارد یاد شده برای این شبکهها هزینه زیادی در بردارد. در مجموع، شبکههای محدودی در بین شبکههای ماهوارهای فارسی زبان، برنامههای خاص جوانان و توجه به ابعاد مختلف زندگی آنان دارند.
همچنین شبکههای ماهوارهای، پایبندی مذهبی افراد را به دو روش تضعیف میکنند نخست به روش غیر مستقیم است. در فیلمها و برنامههای مختلف شبکههای ماهوارهای نوشیدن مشروبات الکلی و... در روابط اجتماعی امری تقریباً عادی تلقی میشود و به عنوان بخشی از آداب و رسوم حاکم بر آن جوامع معرفی میگردد. تماشای این نوع برنامهها، سئوالاتی را برای بیننده جوان ایرانی ایجاد می کند و به شکل ناخودآگاه او را به سمت نسبیگرایی سوق میدهد.
در روش دوم، این شبکهها به شکل مستقیم به نقد آموزههای مذهبی میپردازند. بینندهای که به تماشای این برنامهها مینشیند، شاید در ابتدا نسبت به آنها موضع تندی اتخاذ کند، ولی به تدریج سئوالاتی در ذهن او ایجاد خواهد شد با توجه به اینکه طرح این سئوالات در جامعه به راحتی میسر نیست، لذا فرد سعی میکند یا بر پایه استنتاج خود به آنها پاسخ گوید یا همچنان در حالت تردید و ابهام باقی بماند. روشن است که هر دو وضعیت یاد شده زمینه مناسبی برای کاهش پایبندی مذهبی به شمار میرود. با این توضیحات شبکههای ماهوارهای بُعد شناختی و عاطفی بینندگان خود را در خصوص مذهب متزلزل میسازد.
از طرف دیگر شاید بتوان ادعا کرد که تقریباً همه شبکههای ماهوارهای قصد ایجاد روحیه مصرف گرایی در بینندگان خود را دارند.از آنجا که بیشتر شبکههای ماهوارهای، به ویژه شبکههای فارسی زبان، خصوصی هستند، لذا مهم ترین روش کسب درآمد و تامین هزینهها، دریافت آگهیهای تجاری است. در واقع پخش آگهیهای بازرگانی به طور مستقیم روحیه مصرف گرایی را در بینندگان افزایش و توسعه میدهد. علاوه بر آگهیهای تجاری، سریالها و فیلمهای این شبکهها نیز به طور غیر مستقیم به تبلیغ کالاهای مصرفی میپردازند. اتومبیلهای انتخاب شده، لوازم منزل، پوشاک بازیگران، و... ایجاد انگیزه ی خرید در بیندگان را بالا میبرند. جالب آنکه در برنامههای مختلف این شبکهها نیز در ابتدا یا انتهای برنامه از شرکتهای مختلف برای حمایت مالی برنامه، به قصد معرفی این شرکتها، تشکر میشود.
برنامههای شبکههای ماهوارهای فارسی زبان به گونهای است که معمولاً باعث افزایش احساس محرومیت در بین بینندگان میشود. در ضمن نتایج نشان میدهد که وقتی بحث مقایسه با سایر کشورها در اثر تماشای ماهواره مطرح میشود در مجموع نوعی احساس محرومیت را میتوان در بین پاسخگویان مشاهده کرد. برای مثال: «برنامههای مختلفی به طراحی و تزیین دکوراسیون داخلی منازل، روشهای تزیین و آرایش باغ منزل،تبلیغ انواع لباسهای شرکتهای معتبر دنیا، خدمات گردشگری و انعکاس زیباییهای کشورها جهت جذب توریست، آموزش موسیقی، تبلیغ اتومبیلهای جدید اختصاص دارند و...». اینها مواردی است که به طور مستقیم میتواند زمینه کاهش رضایت از زندگی را در بینندگان فراهم آورند.
بخش بسیاری از برنامههای شبکههای سیاسی فارسی زبان به بیان نقاط ضعف و کاستیهای داخل کشور اختصاص دارد. تلاش این شبکهها آن است که هیچ گونه تصویر مثبتی از ایران فعلی در ذهن بیننده باقی نماند.چرا که شاید بدین طریق نارضایتی شهروندان افزایش یابد و منجر به تغییرات سیاسی بنیادین شود. مثالهای بسیاری را میتوان در این زمینه طرح کرد.شبکههای ماهوارهای فارسی زبان عمدتاً به مغشوش کردن ذهنیت بینندگان درباره وضع فعلی کشور میپردازند و هیچ نشانههایی از آیندهای امیدوار کننده در پیش روی او قرار نمی دهند.
تناسب و هماهنگی بین نهادهای جامعه پذیری همچون خانواده، آموزش و رسانه نقش مثبتی در موفقیت این روند و پرورش شخصیتی مثبت در عرصه اجتماع دارد. شبکههای ماهوارهای میتوانند زمینهمساعدی را برای اخلال در انتقال فرهنگی نهاد آموزش و پرورش، خانواده و حتی رسانههای داخلی ایجاد کنند. چرا که نهادهای نامبرده بر ارزشها و هنجارهای معینی تاکید دارند، در حالی که این شبکهها ارزشها و هنجارهای متفاوتی را در معرض بیننده قرار می دهند. به این ترتیب فرد در برابر خود با تنوعی از پیامها روبرو میشود که عمده آنها با آنچه تاکنون به او منتقل شده است، در تضاد قرار دارد و به دلیل جذابیت نهفته در این پیامها، تمایل به کسب آنها نیز در بین جوانان بیشتر است؛ چرا که ارزشها و هنجارهای قبلی در نهاد خانواده و آموزش غالباً برپایه اجبار و گاه خشونت به آنها منتقل شده است، ولی در این شبکهها پیام به شکل غیر مستقیم، ناآگاهانه و در پوششهای جذاب ارائه میشود. از این روست که با ورود شبکههای ماهوارهای شاهد ناهماهنگی و اخلال در بین نهادهای جامعه پذیری هستیم. قرار داشتن جوانان و نوجوانان در معرض پیامهای متناقض نهادهای مختلف نیز خود، پیامدها و عوقب مختلفی در پی خواهد داشت. سردرگمی و یاس، زندگی در وضعیت ابهام، بحران هویت از آن جملهاند. روی دیگر این وضعیت، انفعال یا عدم پایبندی به پیامهای نهادهای آموزشی، خانواده و رسانه داخلی خواهد بود. روشن است که فرد نمیتواند مدت طولانی در وضعیت سردرگمی زندگی کند و لازم است توجیهاتی برای گذار و نجات از این وضع بیابد. به نظر میرسد که با توجه به نحوه انتقال ارزشهای اجتماعی در کشور، این توجیهها به نفع گرایش به ارزشها و هنجارهای عرضه شده از سوی شبکههای ماهوارهای خواهد بود.
عملکرد صدا و سیما از نظر صفری شالی در مقایسه با شبکههای ماهوارهای که فضای خیلی بازی را در ارتباط با انواع طنزها و هجوها و...دارند، با محدودیتها روبرو است که حفظ و ارتقای فضای اخلاق عمومی جامعه ازجمله این محدودیتها است. اما لازم است که امکان آسیب شناسی برنامههای صدا و سیما از بیرون از مجموعه صدا وسیما مهیا شود زیرا فراهم آوردن شرایط نقد از بیرون از فضای داخلی صدا وسیما بسیار مثبت است. چرا که در این شرایط امکان بررسی جامعتر و دقیقتر و برحسب نظام چند صدایی وجود خواهد داشت.
یک پژوهشگر اجتماعی تاثیر شبکههای فارسی را به دلیل خلاهای موجود می داند، خلاءهایی چون کمبود اقدامات فرهنگی و تفریحی گسترده در کشور و نبود برنامهریزی مناسب و جامع در این حوزه و همچنین نبود تنوع شبکههای تلویزیونی و در نظر نگرفتن واقعیتهای موجود در جامعه و در متن خانوادهها.... زیرا برخی برنامههای تلویزیون ملی کشور جنبه رسمی یا تخیلی دارد. به عنوان مثال در اغلب برنامهها همه بازیگران داری مسکن ویلایی و دوبلکس با مساحت حدود 1500 تا 2000 متر هستند، یا اینکه برخی برنامههای فکاهی و شاد به مسائل خیلی پیش و پا افتاده میپردازند که نه جنبه آموزشی دارد و نه جنبه سرگرمی. در حالی که برخی شبکههای ماهوارهای با شناخت این ضعفها اقدام به ساخت برنامههایی میکنند تا خلاءها ی مورد اشاره را به دلخواه خود پر کرده با جذب مخاطبین اقدام به القای اهداف خود می کنند.
از طرف دیگر نبود استراتژی مشخص و مدون در خصوص برنامههای ماهوارهای و عدم جلب اعتماد متقابل بین مردم و مسئولین در خصوص برخورد با ماهواره مشکلات را بیشتر میکند. زیرا تصمیمهای لحظهای و برخوردهای متعاقب با آن تصمیمات، نتایج چندان موفقیتآمیزی نداشته است.
البته باید این واقعیت را هم پذیرفت که چون ماهواره، رسانهای جهان شمولوفراملی است از این رو کنترل و مهار آن خیلی از اوقات خارج از اختیار دولتها است.بدینترتیب ارائه پیشنهاددر جهت اصلاح یا حذف آن چندان دارای فایده نخواهدبود.پس بایدپیشنهادات رادرباره بال دیگر یعنی جایگزینهای آن و فرایند جامعهپذیری یعنی خانواده (در سطح خرد) و نهادهای فرهنگی و اجتماعی کشور (یعنی در سطح میانی و کلان) ارائه نمود.به عبارتی لازم است برنامهریزی فرهنگی و اطلاع رسانی از طریق نهادهای اجتماعی و فرهنگی در سطح کشور و به تبع آن در سطح خانوادهها صورت گیرد تا آسیبهای شبکههای ماهواره ای به حداقل برسد.
*موژان فدایی