سه شنبه, 17ام مهر

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی سیوند میراث فرهنگى در تقابل با توسعه شهرى - نوسازى یا تخریب؟

سیوند

میراث فرهنگى در تقابل با توسعه شهرى - نوسازى یا تخریب؟

بر گرفته از روزنامه ایران، چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت۱۳۸۵


داوود پنهانى

میراث کهن شهرها در خطر تخریب قرار گرفته است. این اتفاق به ساده ترین شکل ممکن در حالى صورت مى گیرد که مدیران شهرى در تلاش براى توسعه، بر پیراستن شهرها از بافت فرسوده تأکید مى کنند. این اصرار و پافشارى بر روى آن از جاذبه نوسازى و تأکید بر صور فیزیکى دگرگونى در چشم و نگاه مدیران شهرى ما خبر مى دهد. چنین نکته اى آنجا آشکار مى شود که نیم نگاهى به برخى از دستاوردهاى این مدیران در زمینه توسعه امکانات شهرى مى اندازیم. مقایسه دستاوردهاى این حوزه با میراثى که درنتیجه دستیابى به این دستاوردها در معرض تخریب قرار مى گیرد، به خوبى نشان دهنده میزان و ابعاد اهمیت آن دستاوردهاست. به عنوان مثال، در زمانى که میدان نقش جهان در مرحله ثبت جهانى قرار داشت، هیچ چیز مانع نشد تا شهردارى اصفهان ساخت برج جهان نما را در دستور کار خود قرار ندهد. جهان نما آنگونه که دیدیم، ارزش زیبایى شناسى و هنرى چندانى نداشت و دستاوردهاى آن بیشتر در زمینه اقتصادى قابل تحلیل بود. این درحالى بود که اصفهان با تعدد مراکز باستانى و تاریخى، گذر اقوام مختلف را در طول تاریخ بر خاک خود تجربه کرده است. موجودیت نقش جهان درخطر قرار گرفت تا تقابل جهان نما و نقش جهان، تقابل دو نگاه متفاوت در نگرش به توسعه را عیان کند. نگاهى که با برداشت سطحى از توسعه، ساختمان را تنها مبناى پیشرفت قرار داده، جلوه فیزیکى آن را در ربط با هویت جدید مى بیند. درنتیجه راه پویایى را در افزایش بناهاى به زعم خود، مدرن جست وجو مى کند و نگاهى که توجه به هویت ایرانى و انگاره هاى مربوط به آن را در این روند، داراى اهمیت مى داند. نقش جهان و حفاظت از آن، حفاظت از تاریخ، فرهنگ و هویتى بود که همواره در تقابل با آن نگاه پیشین جایگاه خویش را درخطر مى دید. تقابل موردنظر در جریان نوسازى شهرها به نقش جهان محدود نشد. قطع درختان چهارباغ به بهانه ساخت مترو، ساخت کارخانجاتى در گوشه و کنار کشور و اعتراض هاى مکرر میراث فرهنگى به خطرات ساخت این بناها براى ابنیه تاریخى و فرهنگى شمایى کلى از وضعیت مورد نظر را به ما نشان مى دهد. نیم نگاهى به برخى از اتفاقاتى که در این حوزه افتاده در ترسیم وضعیت موجود به ما کمک مى کند.


تخریب یا توسعه؟

در میان اخبار منتشره در رسانه ها، خبرهاى مربوط به میراث فرهنگى، حفاظت از آثار تاریخى و تخریب این آثار از اهمیت ویژه اى برخوردار است. شاخک هاى ارتباطى به این موضوعات علاقه نشان داده، درنتیجه انعکاس آنها در رسانه ها بیش از گذشته اهمیت یافته، درنتیجه افزایش یافته است. حوادث ناخوشایندى که طى چند سال گذشته در شهرهایى چون اصفهان، شیراز، کرمانشاه و ... اتفاق افتاد مزید بر علت شده تا خبرنگاران جدى تر از گذشته اخبار این حوزه را پیگیرى کنند. به عنوان مثال چندى پیش خبرگزارى ها از اعتراض میراث فرهنگى شهر گرگان به شهردارى این شهر خبر دادند که با ساخت و ساز در اطراف یکى از مسجدهاى قدیمى این شهر، این اثر تاریخى را به خطر انداخته بود. مدیرکل اداره میراث فرهنگى و گردشگرى دزفول نیز تشکیل جلسه اى براى رسیدگى به وضعیت اضطرارى پل قدیمى و باستانى دزفول در دانشگاه جندى شاپور خبر داده و خطاب به خبرنگاران گفته بود: «این جلسه با حضور مدیران میراث فرهنگى دزفول، استادان دانشگاه، معماران و معاونان شهردارى دزفول براى رسیدگى به وضعیت اضطرارى پل و تعرض شهردارى به حریم درجه یک این اثر تاریخى تشکیل شد؛ اما شهردارى دزفول در این جلسه شرکت نکرد.» «مهدى محمدى زاده» شهردارى را عامل اصلى تخریب محدوده پل قدیمى این شهر دانسته و اعلام کرده بود: «براساس نامه ها و موارد قانونى ارائه شده در این جلسه، شهردارى متخلف شناخته شد و معاونان و نمایندگان شهردارى دزفول که در جلسه حضور داشتند از بیان هرگونه نظر و توضیحى درباره تخریب حریم پل قدیمى دزفول خوددارى کردند.»
وضعیت در شهر اصفهان باز هم وخیم تر از سایر شهرهاى کشور گزارش مى شود. بافت تاریخى و فرهنگى این شهر و نیز الزامات توسعه، مشکلى جدى براى شهردارى این شهر ایجاد کرده به نحوى که تغییر در هر قسمت شهر باعث درخطر قرار گرفتن یک اثر تاریخى مى شود. بعد از جریان نقش جهان و چهارباغ، انجمن اصفهان پژوهان نیز خواستار توقف تخریب خانه سیدعبدالرحیم اصفهانى شده است. گویا حریم این خانه توسط شهردارى این شهر مورد استفاده قرار گرفته تا همان داستان قدیمى تقابل یکبار دیگر در گوشه اى از این شهر آشکار شود. از همدان نیز خبرى رسید که ساخت تله کابین گنج نامه و آسیب هایى که درنتیجه این اتفاق به طبیعت بکر منطقه وارد آمده، اعتراض میراث فرهنگى و یونسکو را درپى داشته است. در جوابیه اى که از سوى مدیر روابط عمومى مجتمع تفریحى، توریستى، تله کابین گنج نامه براى خبرگزارى ایسنا ارسال شده بود، اعتراضات یا تعرض این پروژه به طبیعت اطراف با «بدبینى و سوءظن به پدیده هاى نو» یکسان انگاشته شده و آنگاه ناتوانى کشورهایى چون ایران در توسعه گردشگرى در ناتوانى این کشورها در همسویى با تحولات جدید جهانى و بهره گیرى آنها از علوم و تجهیزات و فناورى جدید عنوان شده بود. شعار برجسته این جوابیه، همسویى با تحولات جهانى و در یک معنا «توسعه» بود. کلیشه تکرارى این روزها که از سوى تمامى مدیرانى که آثار تاریخى درنتیجه فعالیت اجرایى شان در معرض تخریب قرار گرفته، عنوان مى شود.
تمامى این اتفاقات و اتفاقات مشابه در گوشه و کنار کشور درحالى رخ داده و مى دهد که مسؤولان میراث فرهنگى معتقدند برابر نص صریح قانون، هر سازمانى پیش از راه اندازى یک پروژه موظف است که اجراى آن را به اطلاع سازمان میراث فرهنگى رسانده تا کارشناسان این سازمان با بررسى ابعاد پروژه، در مورد احتمال تأثیر آن بر روى آثار تاریخى نظر دهند. «طه هاشمى» معاون سازمان و رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگى اجراى نظارت دقیق و بیشتر چنین قانونى را مستلزم تعامل بیشتر با مجموعه هاى محلى مانند استاندارى، شهردارى و شوراهاى شهرها مى داند و مى گوید: «باید به منظور حفظ بافت هاى تاریخى شهرها یى همچون اصفهان، یزد، تهران و ... تعامل سازمان با مقامات محلى بیشتر شود.» وى مى افزاید: «حفظ بافت هاى تاریخى، حفظ هویت هر شهر است و مقامات محلى هر استان باید نسبت به این مسأله بیشتر حساس شوند».
هاشمى در حالى بر این تعامل تأکید مى کند که اخبارى که هر از گاه منتشر مى شود و اعتراض سازمان میراث فرهنگى و فعالان این حوزه را به دنبال مى آورد بر بى توجهى مدیران اجرایى در حوزه شهرى تأکید کرده و از این زاویه به آنها اعتراض مى شود. نگرش تک بعدى به توسعه و نیز دیدگاه متفاوت در قبال آثار تاریخى بخشى از مسائلى است که در این زمینه ایجاد مشکل کرده و مى کند. «اسفندیار رحیم مشایى» ، رئیس سازمان میراث فرهنگى و گردشگرى بخشى از این تقابل را در دو نگاه متفاوت به آثارى تاریخى مى داند. وى مى گوید: «در تلقى آنها برخى از این بافت ها، بافت فرسوده است بنابراین خود را ملزم به تغییر این بافت مى بینند، این در حالى است که همین بافت هاى فرسوده در نگاه سازمان میراث فرهنگى به عنوان بافت تاریخى محسوب شده و ارزشمند تلقى مى شوند.» وى مى افزاید:« با پشتوانه و حمایت دولت در آینده اى نزدیک، کلیه دستگاه هاى منطقه اى در استان ها و سراسر کشور موظف به حمایت عملى و اجرایى از میراث فرهنگى و گردشگرى خواهند شد. در این طرح که به هیأت دولت ارائه شده، طراحى تشکیلات مدیریتى اى مورد نظر است که در آن همه مسؤولان کشورى در دستگاههاى کلى و جزء را تحت شمول خود قرار مى دهند و همگى آنها را موظف مى کنند تا از موضوع میراث فرهنگى و گردشگرى به طور جدى حمایت و پشتیبانى کنند.
مى توان امیدوار بود که در سایه چنین برنامه اى فردا هاى دیگر خبرى از تخریب آثار فرهنگى و تاریخى این سرزمین نباشد. اما چنین برنامه اى تنها زمانى امکان پذیر است که توسعه تک بعدى در نگاه مجریان طرح ها و تصمیم گیرندگان آن عوضى شده و به مبناهاى دیگر نیز در این زمینه توجه شود. اکنون ساختمان و بناهاى تازه، راه اندازى سلیقه هاى حمل و نقل نوین، احداث بزرگراه ها و پروژه هاى مدرن که همه تحت عنوان کلى توسعه شهرى نام گذارى مى شوند، بایستى در ربط آن با میراث کهن سرزمینى  نگریسته شود، که تاریخ چند هزار ساله آن همواره باعث سربلندى همه ما بوده است. «محمود امیرزاده» کارشناس مسائل فرهنگى و استاد دانشگاه در این زمینه به نکته اى اشاره کرده و مى گوید: «در بسیارى از کشورهاى اروپایى چنان بناهاى عظیم مربوط به دوره هاى مختلف تاریخى محافظت مى شود که حتى ورود اتومبیل به برخى از خیابان هاى تاریخى ممنوع است و از ساخت و ساز حتى در دو طبقه در برخى از نقاط شهر به شدت جلوگیرى مى شود. این در حالى است که مبناى تمامى آن پروژه ها از چنین کشورهایى برخاسته است. به عبارتى خاستگاه تاریخى و معرفتى همین توسعه اى که اینقدر براى ما اهمیت پیدا کرده در همان کشور هاست. چگونه است که آنها پیشرفت و توسعه را در ارتباط با حفظ میراث تاریخى و فرهنگى خود مى بینند و ما به چنین نکاتى بى توجهى نشان مى دهیم. امیر زاده، بسیارى از اتفاقات ناگوار را نتیجه همین بى توجهى مى داند و ادامه مى دهد: «نمى شود گفت که مدیران ما یا مسؤولان شهرى اصلاً به میراث فرهنگى اهمیت نمى دهند. منتهى جاذبه انجام کارهاى جدید و نوسازى آنچنان ذهن آدمى را در بر مى گیرد که در صورت برخورد آن طرح با هرگونه سدى مجرى مورد نظر ، با تمام توان به دنبال رفع آن موانع است. آن موانع حتى اگر حضور یک بناى تاریخى یا درختان کهنسال هم باشد، اجراى طرح از حفظ آنها مهمتر قلمداد مى شود.»
اصلاح این دیدگاه و رفع مشکلاتى که در نتیجه آن به وجود مى آید، به کارى فراتر از تعامل لفظى نیاز دارد فراتر رفتن خبرهاى تخریب از سطح یک شهر و گسترش آن به تمام کشور، نشان دهنده گسترش این نگرش به کل کشور است. این وضعیت تا آنجا ادامه یافت که چندى پیش شوراى عالى شهرسازى نیز به میدان آمد و خواستار اصلاح این نگرش شد. میراث فرهنگى، بار آیینى آن، حفاظت از ارزش هاى آن، میراثى غیر قابل تجدید است. هر روز و هر ساعت مى توان به آن فکر کرد و در انتقال آن به آیندگان کوشید.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه