شنبه, 12ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی صنایع دستی آخرین بازمانده نسل مسگرها

صنایع دستی

آخرین بازمانده نسل مسگرها

برگرفته از روزنامه اطلاعات

زهره شریفی

در میان سر و صدای بازارچه سیداسماعیل تهران که نشان از رفت و آمد و خرید و فروش اجناس مختلف دارد و کسب سود و گاهی زیان، وقتی پای بر سرای حاج‌هادی که از قدیمی‌ترین‌های آنجاست می‌گذاریم، ناخودآگاه صدایی متفاوت از هیاهوی بیرون، گوش و هوش ما را به خود جلب می‌کند، صدایی که حکایت از خوردن ضربات چکش بر روی ورقه‌ای از مس دارد، که قرار است با دستان هنرمند استاد مسگر دیگی شود برای پخت غذای کسانی که نذر محرم و صفر دارند. ‏

آنچه که امروز از شغل مسگری و به دنبال آن سفیدگری و از همه مهم‌تر خود استاد مسگر در تهران برجای مانده است چند مغازه ایست کوچک در اطراف میدان سیداسماعیل که مشغول به این حرفه هستند، که با کمی جستجو و گوش دادن به صدای ضربات چکش بر روی ورق مس می‌توان آنها را یافت. ‏

در تهران قدیم مسگر کسی بود که ظروف مسی مانند دیگ و کماجدان و کفگیر و ملاقه و بادیه و بشقاب و. . آنچه که از ابزار و وسایل اصلی زندگی مردمان آن روزگار بوده است را تنها بوسیله دست و بدون استفاده از هیچگونه ماشین‌آلات و دستگاه‌های فنی و امثال آن هنرمندانه می‌ساخته است.

بازار مسگرها که دیگر تنها نام و یاد آن در محدوده بازار تهران زنده است در ابتدای بازار بزرگ یا بازار بزازها به طرف چهار راه گلوبندک در 50 سال پیش روزگار را با ورق مس و آتش و چکش سپری می‌کرده است و این در حالی است که دیگر اثری از مسگر و سفید گر و استاد باقی نمانده است. ‏

و حالا تنها چند مغازه کوچک خاک خورده به همراه موسیقی ماندگار از هنر دست استاد مسگر بر دیگ‌هایی که شاید تنها در ماه‌های محرم و صفر به چشم بیایند، برای تهران امروز به یادگار مانده است، مغازه‌هایی که به نام استاد شکرالله شهبازی و همراه همیشگی او عین‌الله خیری و سید محمود و عبدالله قاسمیان در محدوده سید اسماعیل معروفند.

برای پیدا کردن مغازه استاد شهبازی فقط کافی است وارد بازارچه سید اسماعیل شویم و سراغ از سرای حاج‌هادی بگیریم، همه با صدایی بلند نشانی مغازه‌ای را در سرای دوم می‌دهند، بعد از گذر از حیاط دوم صدای چکش و مس و دمیدن آتش ما را به سوی استاد راهنمایی می‌کند.

آنچه که به گفته خود استاد از هنر مسگری به روش کاملا سنتی یعنی همان چکش کاری در تهران برجای مانده است، تنها ساخت دیگ‌های بزرگی است که برای پخت غذا در ماه‌های محرم و صفر استفاده می‌شوند اگرچه گاهی سفارش ساخت پاتیل‌هایی برای پخت سمنو و گلاب گیری نیز با آنها همراه می‌شود.

او که با گذر بیش از 60 سال از عمر خود همچنان پابرجا و علاقمند به هنر مسگری مشغول است، وقتی صحبت از گذشته به میان می‌آید ناخودگاه آتش شعله ور شده بر روی قطعه از مس را خاموش کرده و شروع به گفتن می‌کند، از زمانی که بیشترین وقت یک استاد مسگر صرف ساخت ظروف آشپزخانه تازه عروسی جهت بردن جهازیه به خانه شوهر می‌شده است.

بر اساس منابع تاریخی مس و ظروف مسی در آن روزگار جزء فلزات و اشیاء مورد توجه مردم بوده است که آن را مانند طلا علاوه بر رفع نیازهای روزانه نوعی سرمایه می‌دانستند، از این جهت اولین وسایلی که به جهت جهازیه دختر و شروع یک زندگی خریداری می‌شد ظروف مسی بود که حتی بعد از آن نیز این نوع خرید ادامه داشت تا شاید زمانی به مانند یک سرمایه گره گشای مشکلاتشان باشد. ‏

استاد شکرالله شهبازیان دلیل اصلی از رونق افتادن هنر مسگری و ساخت ظروف مسی آن هم به طور سنتی یعنی چکش‌کاری را به غیر از متفاوت شدن سلیقه مردمان در این روزگار، گرانی ورق مس می‌داند که باعث پناه آوردن تولید کننده و خریدار به ظروفی از جنس آلومینیوم و استیل شده است. ‏

وی همچنین دلیل دیگر این مسئله را از بین رفتن روش کار سنتی بعضی از مشاغل چون ماست بندی، رنگ رزی، نبات سازی، قندسازی و. . . می‌داند که با وارد شدن به چرخه صنعتی و استفاده از ظروف استیل و آلومینیوم دیگر جهت تولید نیازی به پاتیل‌های مسی ندارند.

اما استاد با اشاره به خاصیت بهداشتی و درمانی که مس به جهت حفظ «آهن» مواد غذایی در زمان پخت نسبت به دیگر ظروف دارد، معتقد است که مردم به واقع خواستار استفاده از ظروف مسی هستند، اما به دلیل گرانی آن که ناشی از همان قیمت بالای ورق مس نسبت به گذشته است، توانایی خرید این نوع جنس را ندارند. ‏

در میان صحبت‌های استاد شهبازی، همراه همیشگی وی عین‌الله خیری نوری که به سن و شغل و استادی نیز هم دوره یکدیگر هستند در حالی که با ضربات چکش بر روی ورق مسی که دیگر شبیه یک دیگ بزرگ شده است، می‌کوبد بلند فریاد می‌زند: این شغل، زحمت زیادی دارد که نسبت به گذشته دیگر چندان درآمدی هم ندارد، در آن زمان به دلیل قیمت پایین‌تر مس نسبت به امروز سفارش کار بیشتری هم به ما جهت ساخت ظروف می‌شد. ‏

استاد شهبازی در ادامه از وجود بیش از 400 مغازه مسگری در تهران قدیم می‌گوید که امروز دیگر تنها 3 مغازه کوچک در این محدوده باقی مانده‌اند که فعالیت اصلی آن‌ها نیز به ساخت دیگ‌های نذری و تعمیر ظروف محدود شده است که بیشترین این تعمیر را استاد سید محمود واقع در کوچه درختی سیداسماعیل انجام می‌دهد. ‏

وی به زمان ارزانی ورق مس که به غیر از ساخت ظروف به جهت عایق بندی پشت بام‌ها و حتی استخرها به کار گرفته می‌شد، اشاره می‌کند و از ساخت ماکت «تخت جمشید» می‌گوید که به همراه استادکاران دیگر این حرفه آن را با ورق مس در زمان افتتاح پارک خزانه فعلی در قبل از انقلاب ساخته‌اند و اکنون دیگر اثری از آن وجود ندارد. ‏

با گفتن خداحافظی و خدا قوت به استاد و همراه همیشگی او، به طرف مغازه کوچک سید محمود در بن بستی به نام «درختی» واقع در همان محدوده سیداسماعیل رفتم، کسی که به مانند استاد شهبازی در تهران امروز به ساخت مس و تعمیر آن معروف است، اما متاسفانه با وجود خواهش بسیار، سید محمود به دلیــل گله مندی از محقق و گزارشگر و خبرنگار و عکاس و بدقولی‌های آن‌ها از صحبت و گفتگو دوری کرد.

درست در مقابل مغازه کوچک سید محمود، استاد عبدالله قاسمیان نزدیک به 60 سال است که به حرفه سفیدگری مشغول است، سفیدگر در حوزه شغل مسگری کسی است که مس‌های قرمز و قلع رفته را سفید می‌کند چرا که خوردن غذا در ظروف مسی قبل از سفید کردن آن بوسیله قلع، باعث مسمومیت می‌شود.

عبدالله قاسمیان به همراه یک سفیدگر دیگر تنها کسانی هستند که در همان محدوده به شیوه‌ای کاملا سنتی به این حرفه می‌پردازند، در صورتی که در گذشته تهران، به غیر از مغازهای سفیدگری، افراد دوره گردی هم بودند که دور کوچه‌ها راه افتاده و با داد زدن، این کار را با وسایل همراه خود در خانه‌ها و کنار کوچه انجام می‌دادند. ‏

اما آنچه که در میان این بازماندگان، از هنر مسگری تهران قابل توجه است، بازار داغ خرید و فروش ظروف مسی کارخانه ایست که به شکلی کاملا مدرن و ماشینی بدون هنر دست استادکار مسگر و خوردن حتی یک ضربه از چکش از درون کارخانه‌هایی بزرگ از نقاط مختلف ایران وارد بازار امروز تهران می‌شود.

ظروفی که بیشتر شامل کماجدان، قابلمه، و اشیاء تزئینی است که مردم امروز به جهت زیبایی و براقی بیشتر آن که نشان از نخوردن ضربات چکش بر رویش دارد، نسبت به ظروف مسی سنتی که گوشه گوشه آن هنر دست هنرمند ایرانی را به نمایش می‌گذارد، خواستار و خریدار آن هستند. ‏

‏ از میدان سید اسماعیل و بازارچه آن و سرای حاج‌هادی دور می‌شوم و تنها به این موضوع فکر می‌کنم که تا چند سال دیگر این میدان و بازارچه و سرای تاریخی آن، که سال‌هاست با طنین دوستی چکش و مس خو گرفته است، شنونده هنر دست استاد مسگر خواهد بود. ‏

دیدگاه‌ها   

+4 #1 Guest 1392-04-23 09:48
من به شخصه بوسه می زنم بر دستان هنرمند استاد عزیزمان شکراله شهبازی ودیگر استادان مسگری و آرزوی طول عمر با عزت را برای ایشان از خداوند متعال خواستارم.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه