جمعه, 10ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ كهن و باستان کارمانا، سرزمینی کهن در ایران باستان

تاریخ كهن و باستان

کارمانا، سرزمینی کهن در ایران باستان

برگرفته از فر ایران

پونا لیندرینگ

«کرمان» با «کارمانا»‌، در زبان فارسی باستان، نام منطقه‌ای باستانی در حد فاصل نواحی مرکزی ایران و سرزمین «گدروزبا» (Gedrosia) است. بخش شمالی این سرزمین، منطقه‌ای است بی‌نهایت فقیر، چنان که امروز نیز آن را «دشت لوت» یا بیابان تهی می‌نامند، اما نیمه‌ی جنوبی آن چنان که مورخان یونانی آورده‌اند، منطقه‌ای حاصلخیز و پربرکت بود و از جمله رودخانه «هیکتانیس» که در این منطقه دارای ذرات طلا بود، ضمن این که معادنی از نقره نیز در این محل یافت می‌شد. مورخان یونانی، هم‌چنین از مهم‌ترین شهر این منطقه یاد کرده‌اند که «هرمز»‌ نام داشته و احتمالا برگرفته از نام «اهورامزدا»، خدای بزرگ در آیین ایرانی است. امروزه نیز این شهر اگرچه به نام «هرمز» شهره است، اما نام حقیقی آن «میناب» است. در زمان «هخامنشیان» «کارمانیا» نیز بخشی از امپراتوری گسترده هخامنشی بود. سرزمینی که «کورش کبیر» بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی از سال 53-590 پیش از میلاد، آن را تحت فرمانروایی خود داشت. با این همه ایرانیان باستان که نام تمام کشورهای مطیع و خراجگزار خود را فهرست کرده‌اند، «کرمانیا» در این فهرست نامی نیاورده و از آن غافل مانده‌اند. هم‌چنین در کتیبه «بیستون»، یادگار «داریوش کبیر»، و نیز در کتیبه «داوا»، که آن نیز یادگار فرزندش «خشایارشا» است، هیچ نامی از «کارمانیا» نیامده است، و البته جای بسی شگفتی است که این کتیبه‌‌ها هر دو، فهرستی بلند از نام کشورها و سرزمین‌های فرمانبردار شاهان ایرانی را در خود جای داده‌اند. می‌توان چنین برداشت کرد که این ناحیه در آن زمان به طور رسمی بخشی از ساتراپ‌نشین «گدروزیا». و یا بخشی از سرزمین پارس به شمار می‌آمده است. اما در میان کتبیه‌های موجود، نخستین‌بار در کتیبه‌ای از شوش است که از «کارمانیا» به عنوان محلی برای صادرات درخت با چوب «ساج» یاد شده است. همچنین بنا بر الواح به دست آمده از «تخت جمشید» نیز، امروز با نام کارکی، به عنوان یک ساتراپ یاد نشده است.) ‌ضمن این که بنا بر مندرجات موجود در بایگانی‌های تخت جمشید، اکنون به خوبی روشن است که جاده معروف به «جاده شاهی» از همین سرزمین، یعنی «کارمانیا» عبور می‌کرده است. البته در زمان نامشخص، احتمالا در اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن چهارم پیش از میلاد، «کارمانیا» باید به موقعیت ساتراپی دست یافته باشد...

با آ‎غاز امپراتوری ساسانی، که از سال 224 به بعد بنیاد نهاده شد، پایتخت از «کارمانیا» به «وه‌ اردشیر» (Veh-Ardeshir) منتقل شد. شهری نوبنیاد، در حدفاصل شوره‌زارهای دشت لوت و کوه‌های غربی که اکنون با نام «کرمان» شهره است. از آن‌جا که شاهان ساسانی بر آیین زرتشتی بودند و اهورامزدا را می‌ستودند، یکی از سرزمین‌های مقدس آن‌ها، منطقه‌ای به نام بم (Bam) بود که بنا به آداب زرتشتی، مردگان خود را به طور آیینی در محوطه‌های مرتفع آن قرار می‌دادند. مکان مقدسی به نام «برج خاموشی» که هنوز هم ویرانه‌های آن در «بم» قابل مشاهده است. نخستین اسقف‌نشین مسیحی در این منطقه را نیز از میان قرن هفتم در فاصله‌ زمانی کوتاهی قبل یا بعد از غلبه مسلمانان، می‌توان تاریخ‌گذاری کرد. (464.م)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه