سیوند
سد سیوند؛ از منظر منابع طبیعی
- سیوند
- نمایش از دوشنبه, 10 خرداد 1389 14:27
- بازدید: 5106
برگرفته از همشهری
اسدالله افلاکی
با آبگیری سد سیوند حداقل 8 هزار اصله درخت 500ساله، هزاران هکتار مرتع و زمین مرغوب کشاورزی نابود میشود. افزون بر این آبگیری سد، آرامگاه کوروش را به شدت تهدید میکند.
به گزارش همشهری، در حالی که پیوسته کارشناسان و صاحبنظران محیطزیست و منابع طبیعی نسبت به اجرای پروژههای عمرانی بدون ارزیابی زیستمحیطی هشدار دادهاند، اما مسئولان اجرایی بیتوجه به این هشدارها بدون نظرخواهی از مسئولان و کارشناسان محیطزیست و منابع طبیعی نسبت به اجرای پروژههای عمرانی اقدام کردهاند و تنها زمانی مسئولان منابع طبیعی از ماجرا با خبر میشوند که حداقل فاز یک پروژه اجرا شده و در نتیجه منابع طبیعی در موضع کاملا انفعالی قرار میگیرد.
دکتر پیمان یوسفی آذری، مدیرکل دفتر جنگلهای خارج از شمال، در اینباره به همشهری گفت: «متاسفانه به رغم آنکه در ماده 71 برنامه چهارم توسعه تصریح شده است که در تمام پروژههای عمرانی کشور باید در مرحله امکانسنجی، مطالعات زیستمحیطی انجام شود و براساس همین ماده، مجریان طرحها و پروژههای عمرانی و ملی کشور ملزم به لحاظ کردن نتایج مطالعات زیستمحیطی و اکولوژیکی هستند، اما برای هیچ یک از پروژههای عمرانی این مطالعات صورت نمیگیرد و یا بدان توجهی نمیشود.»
وی در خصوص سد سیوند که مراحل احداث آن در شرف اتمام است و قرار است از بهمن ماه سال جاری آبگیری آن آغاز شود، گفت: «با آبگیری این سد، 8 هزار اصله درخت عمدتا، بنه، ارژن و زالزالک نابود میشود.
درختانی که به دلیل واقعشدن در ناحیه رویش ایرانی– تورانی از نظر تنوع و ذخیرگاه ژنتیکی منحصر به فرد و دارای اهمیت ویژهای هستند.»
وی که دانشآموخته منابع طبیعی است و اکولوژیک تدریس میکند، میگوید: «احیای جنگل در اکوسیستمهای مرطوب مثل شمال با صرف هزینههای هنگفت امکانپذیر است، اما در اکوسیستمهای خشک خارج از شمال نظیر ناحیه رویش ایرانی– تورانی در فارس که میزان بارندگی 250میلیمتر است، تخریب جنگل به معنای فنا و نابودی کامل است، یعنی حتی با صرف میلیاردها دلار هم امکان احیای جنگل وجود ندارد، چرا که خاک آنقدر فقیر و خشک است که رویشگاه، توان بازسازی خود را ندارد. بر این اساس حفظ و ارزش جنگلهای ایرانی– تورانی به مراتب مهمتر از جنگلهای شمال است.
اما متاسفانه ما همواره برعکس عمل کردهایم یعنی منابع طبیعی و رسانهها به این موضوع توجه نداشته و در اولویت به جنگلهای شمال پرداختهاند.»
زمزمه صدور مجوز، بدعتی شوم برای منابع طبیعی
اما آنچه بیش از هر چیزی مایه نگرانی است آنکه برخی شنیدهها حاکی است که مسئولان استان فارس تلاش میکنند تا موافقت سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری کشور برای قطع 8 هزار اصله درخت موجود در محدوده آبگیری سد را جلب نمایند؛ موافقتی که میتواند سنگ بنای مخربی در کشور بنیانگذارد که حتی تصورش برای دلسوزان محیطزیست و منابع طبیعی غیرممکن است.
بدعت ناگوار و مخربی که روند رو به تخریب منابع طبیعی را سرعت خواهد بخشید، چرا که از این پس هر سازمان یا نهادی با استناد به چنین عملکردی، برای اجرای پروژههای خود درخواست مجوز قطع درخت خواهد کرد و دیگر هیچ سازمانی نمیتواند مانع از این روند تخریب شود، حداقل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری قدرت مقابله با آن را نخواهد داشت.
نکته دیگر اینکه بر فرض صحت این شنیدهها، منابع طبیعی به عنوان سازمان متولی که دائماً فریاد میکشد ارزش یک درخت 200 هزار دلار است چگونه تن به خواستهای میدهد که پیشاپیش آینده مخرب آن آشکار است.
موضوعی که حتی بسیاری از مسئولان از آن بیخبرند و یا به آن توجهی ندارند اینکه، جنگلها و به طور کلی منابع طبیعی تنها متعلق به یک کشور نیست. برای نمونه، جنگلهای ناحیه خزر نه تنها اکسیژن ایران که اکسیژن خاورمیانه را تامین میکند.
از همینرو، نابودی و تخریب این جنگلها تنها ایران را دچار آشفتگی نخواهد کرد بلکه در کل اکسیژن و تلطیف هوای خاورمیانه اثر میگذارد و بر همین اساس است که «اتحادیه جهانی حفاظت از منابع طبیعی»اعلام کرده است تنها در کشورهایی فعالیت میکند که قانون منابع طبیعی و مناطق حفاظت شدید به تایید بالاترین مقام اجرایی آن کشور رسیده باشد و این بدان خاطر است تا مسئولی که نسبت به ارزشهای زیستمحیطی منابع طبیعی اشراف ندارد به خاطر اجرای یک پروژه عمرانی یا احداث یک جاده یا یک خط لوله گاز، جنگلهای کشور را نابود نکند.
کارشناسان چه میگویند
یک عضو برجسته جامعه جنگلبانی در خصوص آبگیری سد سیوند و پیامدهای آن به همشهری گفت: «به طور کلی 2 دیدگاه در ارتباط با برنامه توسعه سدها در کشور وجود دارد. نخست اینکه باید با ایجاد سد، پیش از آن که آبهای بلااستفاده از کشور خارج یا به خلیجفارس وارد شود آنها را مهار کرد.
اما دیدگاه مقابل با رویکرد منابع طبیعی بر این باور است که وقتی سد احداث میشود عملاً مانع از جریان طبیعی آب در رودخانه در پایین دست سد میشویم و این اثرات مخربی روی محیط زیست، طبیعت و منابع طبیعی دارد، چرا که وقتی به عنوان نمونه طول یک رودخانه 700کیلومتر باشد با ایجاد سد آب متمرکز میشود و حداکثر به جای 700 کیلومتر آب در یک مسیل 20کیلومتری استفاده میشود و آن 680کیلومتر از حیز انتفاع خارج میشود و در نتیجه آب به آن نمیرسد و بیشهزارها، جنگلهای بینراهی، درختچههای موجود در مسیر رودخانه و منابع آب زیرزمینی زیان میبینند.
به گفته این کارشناس با آبگیری این سد نزدیک به 8 هزار اصله درخت 500 ساله عمدتاً از نوع بنه و بادام نابود میشود و زیانی که متوجه منابع طبیعی میشود حتی با جنگلکاری جایگزین هم جبران نخواهد شد، زیرا شکلگیری جنگل در حوزههای خشک ایران بر اثر یک فرایند تکامل یافته 2 هزار، بلکه 50 هزار ساله است و از آنجا که پدیده آلودگی هوا اقلیمهای خشک را خشکتر میکند برای جایگزین این درختها به 400 الی 500 سال زمان نیاز است با این شرط که اقلیم تغییر نکند.
براین اساس از دید منابع طبیعی، احداث سد به هیچ عنوان قابل توجیه و تایید نیست، اما مشکلی که هست اینکه در هیچ پروژه عمرانی از منابع طبیعی نظرخواهی نمیشود، بلکه نخست اعتباری برای پروژهای اختصاص مییابد و پس از آنکه اعتبار برای فاز 1 و 2 منظور شد بودجه فقط صرف تاسیسات سازه میشود و منابع طبیعی در یک موضع کاملاً انفعالی قرار میگیرد و در نهایت گرفتاریهای پروژه برای منابع طبیعی میماند.»
این عضو جامعه جنگلبانی میافزاید: «با آبگیری سد سیوند تنها 8 هزار درخت نابود نمیشود، بلکه هزاران هکتار مرتع و زمین مرغوب زراعتی و خاک زیر آب دفن میشود، در حالی که تولید علوفه فقط یک چهارم ارزش مراتع است و سه چهارم ارزش آن مربوط به حفاظت خاک و جلوگیری از فرسایش و میزان نفوذپذیری آب است».
یک منبع آگاه نیز ضمن اظهار تاسف از روند موجود در اجرای پروژههای عمرانی به همشهری گفت: «در پروژههای عمرانی کشور مطالعات زیست محیطی جایی ندارد و حتی زمین که جزو منابع ملی است در بیلان مالی هیچ پروژهای به حساب نمیآید و این ناشی از آن است که از زمانی که منابع طبیعی ملی شده، دولت شاید بر این تصور است که این منابع در مالکیت دولت است و در نتیجه دستگاههای دولتی بدون محاسبه و منظور کردن هزینههای زمین و عرصه و میزان تخریب اعتبارات را به پروژههای عمرانی تخصیص و آن را به اجرا درمیآورند. این در حالی است که بیتوجهی به ارزیابیهای زیستمحیطی سبب شده واحدهای طبیعی، آبخیزها و تالابها به نوعی در معرض فرسایش و تخریب قرار بگیرد.
حال آنکه اگر بپذیریم منابع طبیعی بستر حیات کشور است نباید اجازه بدهیم در تعارض با منابع طبیعی و محیط زیست سدی احداث شود، اما از آنجایی که منابع طبیعی به نوعی وابسته به وزارتخانهای است که وظیفه تولید دارد و با هم تعامل دارند، در نتیجه منابع طبیعی در همه جا قربانی میشود و نمایندهای هم ندارد تا از منافع این سازمان دفاع کند».
وی با هشدار نسبت به صدور مجوز قطع درخت در حوزه سد سیوند افزود: «چنانچه چنین مجوزی صادر شود در حقیقت متولیان منابع طبیعی که خود باید حافظان منافع این سازمان باشند به دست خود مجوز قلع و قمع درختان و نابودی منابع طبیعی در سراسر کشور را صادر میکنند». این کارشناس میگوید: «متاسفانه سازمان و تشکیلات منابع طبیعی کشور از لحاظ مدیریت فنی و تواناییهای حرفهای تا آن اندازه توانمند نیست که بتواند در مقابل چنین اقدامات مخربی مقاومت کند».
نکته دیگر، وقتی همه دستگاههای دولتی، در اجرای پروژههای عمرانی، تخریب منابع طبیعی را احیا میدانند و این سازمان متولی منابع طبیعی هم نمایندهای در دولت و دیگر مجامع برای دفاع از جایگاه منابع طبیعی ندارد، در نتیجه در یک منطقه با دستور و موافقت یک نفر بدون مطالعه ارزشهای زیستمحیطی ناگهان چند هزار اصله درخت قربانی میشود و این بدعت و چراغ سبزی میشود برای تخریبهای مشابه».
برآوردهای غلط
یک منبع آگاه در خصوص آبگیری سیوند و تبعات منفی آن روی آرامگاه کورش به همشهری گفت: «امور آب استان فارس اعلام کرده است که حداکثر ارتفاع آبگیری سد 1805 متر است، در حالی که میزانسنجی با GPS نشان میدهد این ارتفاع 1851 متر است.
این در حالی است که براساس GPS ارتفاع آرامگاه کورش 1855 متر است. در صورت آبگیری سیوند اختلاف بین ارتفاع آبگیری و آرامگاه فقط 4 متر خواهد بود و در خوشبینانهترین حالت، اگر ارتفاع آب این بنای بینظیر باستانی را تخریب نکند رطوبت ناشی از آن به مرور اثرات سویی روی آن بر جای میگذارد».