زبان پژوهی
نگاهی به تاریخ ادبیات فارسی در داغستان
- زبان پژوهي
- نمایش از یکشنبه, 15 دی 1392 11:01
- بازدید: 5307
برگرفته از مجله افراز (نامه درونی انجمن فرهنگی ایرانزمین)، سال ششم، شمارهٔ نهم، از پاییز 1385 تا تابستان 1386 خورشیدی، صفحه 66 تا 67
دکتر نوری محمدزاده
مدیر مرکز ایرانشناسی دانشگاه دولتی داغستان
روابط فرهنگی ایران و داغستان پیش از ظهور اسلام
روابط داغستان با ایران زمین را میتوان از زمان دولت ماد مشاهده کرد، زیرا در آن زمان داغستان جزو آلبانیای قفقاز به شمار میآمد و به قول تاریخ شناس معروف روسی، دیاکونوف، ما باید روابط آلبانیای قفقاز با دولت ماد را بسیار نزدیک تصور کنیم. از این زمان میتوان دربارهی روابط فرهنگی و تعاملات زبانی بین مردمان داغستان و ایران صحبت کرد. یکی از دلایل آن این است که بین مادها و اقوام سواحل شمالی دریای خزر در هزارهی اول قبل از میلاد روابط تجاری برقرار بوده است و ما میدانیم که روابط تجاری معمولاً همراه با روابط فرهنگی است.
با این همه، تاریخ زبان و ادبیات فارسی در داغستان از دوران دولت ساسانی شروع میشود. پیوستن آلبانیای قفقاز به ایران در زمان فرمانروایی شاپور یکم (241-272 پیش از میلاد) صورت گرفت. ولی اوّلین اسنادی که بر روابط اقوام داغستان با ایرانِ زمان دولت ساسانی دلالت میکند، دربارهی شرکت داغستانیها در لشگرکشیهای شاهان سلسلهی ساسانی و بهویژه شاپور دوّم است.
ایرانیان برای نفوذ بیشتر در منطقهی داغستان شروع به تبلیغ و گسترش دین زرتشتی خود کردند و به نظر میرسد که این مسأله، آغاز پیدایش کتب و هر نوع دیگری از آثار ادبی و مذهبی ساسانیها و گسترش زبان پهلوی [در منطقه] است.
ایرانیان در داغستان استحکاماتی را ساختند و یکی از آنها شهر دربند است. ساخت این شهر را میتوان به دوران حکومت شاپور مرتبط ساخت ولی حتا اگر ساختن دیوار معروف دربند را شاپور آغاز نکرده باشد، دستکم ساخت آن نتیجهی کوششهای وی است. بیشترین نفوذ ایرانیان در این شهر بود و نام آن گواه بر این امر است. بعد از ساخت این دیوار، مهاجرت مردم ایران به این شهر شروع شد. طبق اطلاعاتِ اثر معروف دربندنامه، از مناطق داخل ایران به دربند سه هزار خانوار منتقل شده بودند و بر اساس اثر مکتوب آختینامه، انوشیروان 60 خانوار از مردم فارس و 300 نفر سپاهی به قلعهای در نزدیکی روستای آختی منتقل ساخت.
تمامی این موارد گواه بر پیدایش و گسترش زبان و ادبیات ایران در داغستان است که نمونهی بارز آن کتیبههایی به زبان پهلوی است که در شهر دربند به جای ماندهاند. قبلاً 25 کتیبهی کوچک به خط پهلوی، متصل در باروی شهر دربند، معروف بودهاند. ولی بر اساس کشف و بررسیهای اخیر که در این شهر صورت گرفته است، باستانشناسان شش کتیبهی جدید به فارسی میانه را در آنجا کشف کردند. تمام این سی و یک کتیبه شامل نامهای خاص سنگتراشان یا کسانی است که در کشیدن دیوار سهمی داشتهاند و یا اینکه نام و عنوان آمارگران را در بر دارند.
زبان و ادبیات فارسی در داغستان پس از ظهور اسلام
پس از سقوط دولت ساسانی و حملهی اعراب و بهویژه پس از آمدن آنان به داغستان (نخستین گردانهای سپاه اعراب در سال 22 هجری قمری به دربند آمده بودند) روابط ایران و داغستان کاهش یافت.
پس از گسترش دین مبین اسلام در داغستان، زبان عربی جایگاه اوّل را احراز نمود و زبان اصلی تمام مناسبات تجاری، سیاسی، فرهنگی و ادبی شد. ولی در اواخر قرن 11 و اوایل قرن 12 میلادی و به خصوص بعد از قرن 16 میلادی، زبان فارسی دری در زندگی روزمره و فرهنگ، ادبیات و حتا مکاتبات سیاسی و تجاری جایگاه خاصی را به خود اختصاص داد.
کتابهای فارسی استقبال زیادی را در داغستان به دنبال داشتند و دلیل آن، اطلاعات این کتابها دربارهی کتابخانههای شخصی، مجموعههای کتابهای مساجد و نسخههای خطی انستیتوی تاریخ، باستانشناسی و نژادشناسی مرکز علوم داغستان وابسته به فرهنگستان علوم فدراسیون روسیه است. بهندرت کتابخانهای پیدا میشد که در مجموعه کتابهای آن، دیوانهای شعر زیبای حافظ، سعدی، نظامی، فردوسی، جامی، فضولی، مولوی و غیره نباشد. دربارهی عشق و علاقهی زیاد مردم داغستان به شعر فارسی، داستان معروف نظامیگنجوی و فرمانروای دربند، دلیل واضحی است. فرمانروای دربند بعد از خواندن «مخزن الاسرار» نظامی با وجودی که شعر به او اتحاف نشده بود با اهدای کنیزی قپچاقی به نام آفاق به وی، از کارش تحسین کرد و نظامی چنان مفتون زیبایی آفاق گردید که در سال 569 هجری وی را به عقد نکاح خویش درآورد. او منظومهی خسرو و شیرین را در دوران عشق همین زن سرود.
همینطور که در بالا اشارهای شد، زبان فارسی زبان نامهنویسیها و آموزش گردید. گواه این مطلب، نامهنویسیهای شخصی و اداری یکی از حاکمان بزرگ داغستان «اُمّهخان آواری» (1801-1744 میلادی) است. 160 نامه به این خان که به زبان فارسی نوشته شده، به ما رسیده است. فرمان شاه تهماسب یکم (1576-1524 میلادی) دربارهی معاف شدن چند منطقهی جنوب داغستان از پرداخت برخی مالیاتها به منظور جذب صوفیان آن دیار، شاهد دیگر این مدعاست. زبان فارسی را در مدرسههای سنتی و دینی داغستان نیز تدریس میکردند.
زبان فارسی چنان گسترش پیدا کرد که مردم داغستان نیاز به فرهنگهایی از فارسی به زبانهای خود را احساس میکردند. نخستین فرهنگی که در آن واژگان فارسی با ترجمه به یکی از زبانهای داغستان ارایه شدهاند، فرهنگی به نام «آن فصل فی جمع التصاریف للفظ الواحد» است که نویسندهی آن محمد شفیع دبیر قاضی آواری، عالم، فرهنگنویس، ادیب و مترجم نامدار داغستان (1817-1742 میلادی) است. این فرهنگ در واقع فرهنگ ترکی با ترجمه به زبانهای فارسی، عربی و آواری است. وی همچنین در سال 1196 هجری، فرهنگ عربی- فارسی- ترکی- آواری را نوشت. «تبیان اللسان لتعلیم الصبیان» و «جامع اللغتین لتعلیم الاخوین» که فرهنگهای فارسی - ترکی - عربی هستند و همچنین مجموع اللغات فرهنگ فارسی - ترکی از آثار دیگر وی به شمار میآیند. دبیر قاضی الآواری در تألیف فرهنگهای خود از منابعی همچون «تفاسیر فی لغة الفرس» تألیف قطران ابومنصور ارموی، «صحح فرس» تألیف هندوشاه نخجوانی، «مجمع الفرس» تألیف محمد سروری کاشانی و غیره استفاده کرده بود. محمد شفیع آواری نیز کلیله و دمنه را از عربی و اشعار فارسی را به آواری ترجمه میکرد و گزیدهی اشعار گلستان سعدی را با معانی و شرح به عربی و فارسی برای دانشآموزان تألیف نمود.
تمامی این موارد بیانگر استقبال مردم داغستان از زبان و ادبیات فارسی است. بهتدریج تأثیر فرهنگ، ادبیات و زبان فارسی چندان افزایش یافت که خود داغستانیها شروع به تألیف و نوشتن آثاری به زبان شیرین فارسی مینمودند.
به نظر اینجانب شاعران، نویسندگان و عالمانی که برای بیان تفکر و عقیدهی خود زبان فارسی را انتخاب کرده بودند، میتوان به چهار گروه تقسیم کرد:
1) فرهیختگان داغستان که متأسفانه آثار آنها به دلائل مختلف تاریخی از بین رفتند و فقط در کتابها و تذکرهها اشارهای به آنها شده است. از جملهی آنها، میرزا علی الآختی (1858-1771) که شعر فارسی میسرود، سید میرتقی کاشانی، شاعر ایرانی و مؤلف دیوان عندلیب و میرزا بیک الشعاعی که با زبان فارسی آشنایی کامل داشت و آثار و اشعار زیاد خود را به این زبان نوشته بود، از جملهی این فرهیختگان هستند.
2) مؤلفانی که هیچ اطلاعی از زندگی آنها در دست نیست ولی در نسخههای مجموعههای منتخب اشعار فارسی، عربی و ترکی و نیز در تذکرههای مختلف که در مراکز پژوهشی و غیره نگهداری میکردند، ابیات و اشعاری از آنان به فارسی موجود است.
به عنوان نمونه غزل شاعر گمنام داغستانی، دربندلی درلر است که در انستیتوی نسخ خطی آکادمیعلوم جمهوری آذربایجان نگهداری میشود. این شعر بر مهارت این شاعر ناشناخته دلالت میکند. شاعری که با سبک و بیان خوش خود قصیدهاش را که آن را «خاموش دلافروزه» نامیده با این بیت شروع میکند:
منم آن عاشق رسوا که نهان مینگرم
جسم بیجانم و بر روح و روان مینگرم
در این غزل از احساسات عاشقانه و از شوق دیدار معشوق خود حرف میزند و با این بیت غزلش را به پایان میرساند:
گاه مجنونصفت دشت و بیابانگردم
گاه خاموش به گنج سلیمان مینگرم
3) مهاجران ایرانی که به خاطر اوضاع سخت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران آن زمان به این منطقه با مردمانی آزادیخواه پناه بردند. از سال 1891 تا سال 1905 در قفقاز بین 15 تا 62 هزار نام از مهاجران ایرانی ثبت شده است. از جملهی این بزرگان عبدالرحیم طالبوف بوده که در اواخر دههی شصت قرن 19 میلادی به داغستان مهاجرت نمود.
4) شاعران، نویسندگان، علما و روشنفکران داغستان که شرح حال و همچنین آثاری از آنها به زبان فارسی به جای مانده است. از جملهی آنان میتوان به قمری دربندی و القداری اشاره نمود، که ذکر مختصری از احوال و آثار آنها در اینجا ضروری به نظر میرسد.
میرزا محمدتقی قمری گلزار دربندی (1309-1235 هجری قمری) شاعر و مرثیهسرای داغستانی - در شهر دربند متولد شد. علوم دینی و همچنین زبانهای فارسی و عربی را در زادگاهش فرا گرفت و در آنها تسلط کامل یافت. وی آشنایی کمی با زبان روسی داشت. او جوانی خود را در عیش و خوشگذرانی و غفلت گذراند، چنانچه خودش میگوید: «عمر خود را صرف وصف خط و خال آبروی هلال زیبارویان نمود که یک دفعه عقل ممتاز به خطاب درآمد». وی از بزرگترین تاجران دربند بود. قمری از سی سالگی به روضهخوانی و مقتلنویسی پرداخت و کتاب «کنز المصائب» را به نظم در آورد که این کتاب بارها و بارها در تبریز چاپ شد. او بهجز از کنز المصائب اشعار دیگری هم داشت. در سن پنجاه سالگی آن اشعار را به کنز المصائب افزوده میکند و این اثر را «دیوان کامل قمری» مینامد که دربردارندهی اشعار ترکی و فارسی اوست و با تصحیح آقا بن عابد در باکو به سال 1285 هجری قمری و در تهران به سال 1372 خورشیدی به چاپ رسیده است. اثر سوم و ناشناختهی قمری دربندی، دیوان کنز المعارف است که بعد از وفات شاعر به دست فرزند او تحریر و تکمیل شده، و نسخهی خطی آن در انستیتوی نسخ خطی باکو نگهداری میشود. این اثر قمری شامل 188 صحفه شعر فارسی است. شعر قمری بیشتر دربردارندهی مدح و مرثیهی اهل بیت و به خصوص امام حسین (ع) و یارانش است، ولی شعرهای عارفانه و ساقینامهها در شعرش به چشم میخورند. قالب شعرهای وی بیشتر قصیده و غزل است ولی در شعر فارسی وی، رباعیات هم وجود دارد. در شعر مرثیهی خود در عزای امام حسین (ع) و یاران و اهل بیتش از «روضه الشهدا»ی کاشفی به عنوان سند تاریخی و از «حدیقه السعدا»ی فضولی (چنان که خودش از مکتب فضولی پیروی میکرد) بهره جسته است. شعر خواجوی کرمانی، منوچهری و محتشم کاشانی بر شعر فارسی قمری تأثیر گذاشت.
شعر قمری از زیبایی خاصی برخوردار است. شعر وی به جز از مرثیه و مدح، عارفانه است. او چنان در عشق خدا مغروق است که میگوید:
احسن الله باز طبعم پر زد از پرواز عشق
بال زرّین برگشاد از همّت آغاز عشق...
عندلیب طبع پیرم باز با نظم جوان
گلشنآرا شد به شور و ششدر و شهناز عشق...
در اشعار خود سعی میکند تا تفسیر عارفانهی بعضی از سورهها و آیههای قرآنی را دهد. چنان که در اوّل دیوان خود شرح شاعرانهی سورهی فاتحه را میآورد:
زینت سر لوح قرآن است بسمالله عشق
آیه الرحمن عرفان است ضؤ ماه عشق
الرحیم است ابتدای نهج منهاج الهدی
زیور الحمدلله تاج فرق شاه عشق...
شعرهایی در وصف بهار و طبیعت که نشانگر زیباشناسی فوقالعادهی شاعر است در میان شعرهای قمری زیاد به چشم میخورند:
نسیم صبحدم بر دمید از اوج بر فطرا
صفا انگیز و بهجتخیز و عطرآمیز و روحافزا
وزان بوی بهار آمد زمان حمد یار آمد
نگار گلعذار آمد ز بطن توده غبرا...
اشعار قمری مملو از کنایهها، استعارهها و تشبیههای خوشطبع است. و از اینرو وی خود را شاعری ماهر میداند و هر چند به شاعران دیگر احترام میگذارد ولی میگوید:
عقل میگوید قدم نه بر گلستان لاتخف
نیستند این شاعران پر هنر کاملعیار...
و سپس با آوردن نامهای شاعران بزرگ چون فردوسی، سعدی، عنصری، نوائی، نظامی، حافظ و غیره از کار آنان عیب میگیرد.
میرزا محمدتقی قمری گلزار دربندی تنها شاعر ماهر داغستانی است که هم شعرهای زیادی از وی به زبان فارسی و هم اطلاعاتی هر چند محدود از زندگی وی به جای مانده است.
میرزا حسن فرزند عبدالله القداری (1910-1834) تاریخنویس و شاعر داغستانی - در روستای القدار به دنیا آمد. او از نوادگان شیخ شامیل بود. وی زبانهای ترکی، فارسی، عربی و روسی را در سطح عالی میدانست. با اکثر روشنفکران داغستانی و ایرانی مقیم داغستان دوست بود و با آنها نامهنویسی داشت. در 1877 میلادی به سبب شرکت در شورش علیه نظام تزاری روسیه دستگیر، زندانی و سپس تبعید شد. او آثار زیادی داشت از جمله «دیوان الممنون» و «آثار داغستان». بعضی از شعرهای فارسی وی به جای مانده است که آنها دارای کنایهها و استعارههایی زیبا هستند. به عنوان مثال بیت اوّل قصیدهی وی:
آواز دلفریبی از عندلیب بستان
آمد بهگوشم امروز با نغمههای الوان...
با در نظر داشتن تمام موارد مذکره مشخص میشود که ادبیات فارسی در داغستان ریشههای عمیق تاریخی دارد، اما متأسفانه امری ناشناخته است. مسألهی بررسی ادبیات فارسی در داغستان فعلاً در سطح ابتدایی هست، تحقیقات زیادی را در این زمینه باید انجام داد که نیاز به وقت و جستوجوی منابع جدید دارد.
تارنمای مؤسسهٔ مطالعات روسیه، آسیای میانه و قفقاز (www.iras.ir)