یادمان
قدمهای سرد «چکناواریان» در قلب تهران قدیم
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- دوشنبه, 22 تیر 1394 08:37
- آخرین به روز رسانی در دوشنبه, 22 تیر 1394 08:37
- نمایش از دوشنبه, 22 تیر 1394 08:37
«عاشق تهران است و آرزو دارد بار دیگر به طهران قدیم بازگردد، یا دستکم خیابان سیتیر برایش گذشته را یادآوری کند.»
nike flex contact boys shoes gray - Nike Air Force 1 Shadow Cashmere/Pale Coral - Pure Violet CI0919 - 700 | FitforhealthShops - The Ultimate all festive nike running shop coupon code FAQبه گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، رسانههای زیادی در یکسال گذشته سراغ «لوریس چکناواریان» رفتهاند، آهنگساز و رهبر ارکستر زادهی ایران و متولد بروجرد که خیلی بهتر از تهرانیها، طهران قدیم را میشناسد و با آن آشناست؛ به حدی که آرزو دارد بار دیگر به آن زمان بازگردد.
«لوریس چکناواریان» عاشق تهران است شهری که هویت، تاریخ و فرهنگ داشت، وقتی دربارهی گذشته حرف میزند به خوبی میتوان این را از برق چشمانش و تعصبی که از تهران قدیم دارد، فهمید.
وی تهران را شهری با بناهای فوقالعاده زیبا به خصوص از دورهی قاجار میداند و از تخریب بخش زیادی از این زیباییها اظهار تاسف میکند.
این آهنگساز معتقد است: مردم هر کشور و شهری باید با تاریخ خود زندگی کند، بسیار مهم است که ساختمانهای تاریخی را نگه داریم، وقتی به شهرهای تاریخی ماند پاریس، لندن یا وین میرویم، به خوبی متوجه میشویم که اگر بناهای تاریخی این شهرها نبودند تاریخ، فرهنگ و هنری نداشتند، اما ما در ایران این همه زیبایی را داریم و آن را نمیبینیم.
او در عین حال که از مدیران شهری تهران تقاضا میکند بسیار بیشتر از قبل مراقب آثار تاریخی این شهر باشند، به خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا میگوید: مطمئن هستم برخی افراد با پرداخت پول و یکسری حرفها خانههای تاریخی و تاریخ و هویت تهران را از بین میبرند، همانطور که درختان را به راحتی سر میُبرند. مانند باغهای ایرانی که در بچگی در مناطق شمالی تهران به وفور دیده میشد، اما حالا با قطع این درختان هیچچیز باقی نگذاشتهاند.
چکناواریان که از دوران کودکی در خیابان سی تیر زندگی کرده، پس از 78 سال هنوز عاشق این خیابان است، به گونهای که میگوید اگر روزی مجبور شود از شهر خودش برود، حاضر نیست از محلهاش برود.
او با اشاره به صفت «خیابان ادیان» که برای این خیابان انتخاب کردهاند، تاکید میکند: حاضر نیستم از این خانه محل زندگیام را تغییر دهم. وقتی در خیابان سی تیر راه میروم احساس میکنم که در تاریخ و گذشته راه میروم.
وی با اشاره به وضعیت نابسامان برخی کوچههای تهران به ویژه در بافتهای قدیمی میگوید: در این بافت متاسفانه شهرداری اجازهی ساختوساز مجتمعهای بزرگ را داده است، در صورتی که اگر زلزلهای در تهران بیاید، در این شرایط امکان هیچ نوع امدادرسانی به مردم وجود ندارد.
این آهنگساز عاشق «کاخ گلستان» است و با وجود داشتن دین مسیحیت، فضای مساجد تاریخی تهران را دوست دارد و معتقد است این فضاها آرامش به او میدهند و از معماری آنها لذت میبرد.
چکناواریان خانهی «قوام السلطنه» (موزهی آبگینه) در خیابان سیتیر، کلیسای ارامنه و آتشکدهی زرتشتیها و وزارت امور خارجه (میدان مشق) را نیز از جمله بناهای تاریخی در تهران میداند و معتقد است: نمونه هیچکدام از این بناهای تاریخی را دیگر نمیتوان ساخت. از اینکه مجموعه بناهای میدان مشق را میراث فرهنگی و شهرداری مرمت کردهاند و این بناها هنوز سرپا هستند، بسیار خوشحالم.
او خود را یک انسان همیشه عاشق میداند و بیان میکند: عشق است که آدم را تکان میدهد، راه میرود و بلند میشود؛ اگر عشق نباشد باید هویج بود، من عاشق «لالهزار قدیم» بودم. این خیابان مرکز فرهنگ ایران بود، از ابتدای توپخانه به سمت بالا تالارهای تئاتر و سینما بودند که بهترین نمایشنامهها توسط بهترین هنرپیشهها در آنها کار میکردند، آنجا کنسرتهای زیادی برگزار میشد.
وی خیابان لالهزار نو را بهترین و شیکترین خیابان تهران میخواند که سینماهایی مانند «پالاس»، «کریستال» و «متروپل» از آن حذف شدهاند و میگوید: پدرم سینما «هالیوود» را در این خیابان داشت که آنهم دیگر وجود ندارد.
او حالا آرزو میکند که ای کاش به تهران قدیم برمیگشت. او خیابان سی تیر را تنها نقطهی تهران میداند که برایش هنوز رنگ گذشته را دارد و به دلیل ساختوسازها و ترافیک و نابودی تاریخ در این شهر، دیگر نقاط تهران، تهران نیست.
چکناواریان تهران را شهری زندانی شده میداند که هوای کثیف آن باعث بیشترین دردسرها برای آن شده و میگوید: خودمان این شهر را کثیف کردهایم، هرچند وسط شهر هنوز کاراکتر تهران را دارد، اما بقیه جاها در شهر هر نقطه ساز خود را میزند.
وی که تا کنون پیشنهادهای زیادی برای ساختن "نغمه تهران" داشته است، میگوید: به من گفتند برای تهران چیزی بسازم، اما معتقدم چون این شهر بسیار عجیب است و در هر ثانیه در آن اتفاقات عجیبی رخ میدهد، باید همه این فکرها جمع و یک نغمه درست از آن ساخت، کاری که هنوز نتوانستهام انجام دهم.
او حالا عاشق مشهد هم هست، او که حدود یک ماه پیش برای گرفتن نشان «فردوسی» به مشهد سفر کرده بود، میگوید: اگر باز هم روزی مجبور شوم که از تهران بروم، حتما به مشهد میروم. عاشق مشهد و حرم امامرضا (ع) شدهام، دوست دارم مدتی را نیز در مشهد زندگی کنم.