یادمان
میراث فرهنگی دستورش را صادر کرد یا بخش خصوصی؟ - بنای تاریخی برای بازسازی و ثبت یک تصویر تاریخی، به توپ بسته شد!
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- سه شنبه, 21 ارديبهشت 1395 14:41
- آخرین به روز رسانی در سه شنبه, 21 ارديبهشت 1395 14:41
- نمایش از سه شنبه, 21 ارديبهشت 1395 14:41
در واقع بقایای تاریخ معاصر ایران برای بازسازی یکی از وقایع و ثبت تصویری از این واقعه تاریخی به توپ بسته شد! حقیقتاً چه کسی میپذیرد که یک مجموعه تاریخی با چنین قدمتی، به چنین بخش خصوصی از نوع صنعتی برای بهره برداری واگذار شود و در قدم بعد، به جای آنکه برای ثبت عکس تاریخی یک دکور طراحی شود، از دکور آمادهای به نام بنای تاریخی سوءاستفاده کرد؟!
امارت تاریخی «مسعودیه» تهران که تا مدتها پیش با توجیه آسیب نرسیدن به این بنا، درهایش روی عموم مردم بسته بود، پس از واگذاری جهت بهره برداری به بخش خصوصی با وقایع تلخی مواجه شده و در روزهای اخیر برای تبدیل شدن به صحنه بازسازی توپ بستن مجلس زیر و رو شده است؛ اتفاقی که نمونه خوبی برای مشخص شدن خطای واگذاری میراث تاریخی ایران است.
به گزارش «تابناک»، عمارت تاریخی «مسعودیه» تهران که بازمانده از دوران قاجار است، با دستور مسعود میرزا حاکم اصفهان، ملقب به ظلالسلطان فرزند ناصرالدین شاه پس از آقامحمد دستور ساخت این بنا را داد و این بنا بعدها شاهد بسیاری از وقایع دوران مشروطه بود و در جریان انقلاب مشروطه، یکی از پایگاههای مشروطه خواهان و مخالفان محمدعلی شاه محسوب میشد.
در سال ۱۳۴۵ هجری شمسی با تفکیک وزارت آموزش و پرورش از فرهنگ و هنر، عمارت مسعودیه به وزارت آموزش و پرورش سپرده و نخستین وزارتخانه آموزش و پرورش در آنجا مستقر شد؛ اما بعدها این مکان تخلیه شد و در نهایت، هیأت وزیران در واپسین روزهای سال ۱۳۷۶ تصویب کرد که حق استفاده از عرصه و اعیان ساختمان قدیمی وزارت آموزش و پرورش، واقع در خیابان اکباتان به سازمان میراث فرهنگی کشور واگذار شود.
این مجموعه به شماره ۲۱۹۰، در تاریخ ۱۳۷۷/۱۰/۲۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید و حریم و ضوابط آن در بهمن ماه همان سال تعیین و تصویب و به مراجع قانونی اعلام شد؛ اما این بنای ملی به آن اندازه که باید و شاید برای سازمان میراث فرهنگی جدی نبود و با سیاستهای خطایی که در این سازمان در پیش گرفته شد و ظاهراً سیدمحمد بهشتی مشاور ارشد رئیس سازمان نقش کلیدی در این سیاستها داشته، این مجموعه شبیه بسیاری از مجموعههای تاریخی ایران برای بهره برداری به بخش خصوصی واگذار شد.
نکته عجیب آنکه این واگذاری برای بهره برداری به مجموعههای فرهنگی نیز صورت نپذیرفته، بلکه مشخصاً عمارت مسعودیه به شرکت «عظام» تولید کننده قطعات خودرو واگذار شده است؛ شرکتی که مسئولان کنونی آن در همین هفته گذشته تأکید کردند، جواهری کمیاب و دُرّی گرانبها دارند، ولی در آغاز این هفته، نگین تحت اجارهشان را به عنوان دکور یک عکس تاریخی مورد استفاده قرار دادند!
آزاده اخلاقی که پیش از این یک مجموعه روایت ماندگار تصویری از بازسازی مرگهای تاریخی خلق کرده بود و روایت «شانزده آذر» یکی از شلوغترین و متفاوتترین آنها بود، در ادامه همان پروژه این بار سراغ بازسازی وقایع تاریخ معاصر آمده و حادثه «به توپ بستن مجلس» را بازسازی میکند و در همین راستا، سیصد سیاهی لشکر به عمارت «مسعودیه» آورده شدند و شکل این امارات آن گونه که در تصاویر میبینید، زیر و رو شد تا یک تصویر تاریخی بازسازی شود.
در واقع بقایای تاریخ معاصر ایران برای بازسازی یکی از وقایع و ثبت تصویری از این واقعه تاریخی به توپ بسته شد! حقیقتاً چه کسی میپذیرد که یک مجموعه تاریخی با چنین قدمتی، به چنین بخش خصوصی از نوع صنعتی برای بهره برداری واگذار شود و در قدم بعد، به جای آنکه برای ثبت عکس تاریخی یک دکور طراحی شود، از دکور آمادهای به نام بنای تاریخی سوءاستفاده کرد؟!
البته وقتی مسئولان ارشد میراث فرهنگی اعتقادی به سطح اهمیت بالای این بنا ندارند، اگر تا انتهای هفته، سقف و دیوارهای بخشی از مسعودیه نیز تخریب شود تا به توپ بستن مجلس در عکس طبیعی به نظر آید، تعجب نمیکنیم. مصداق عدم اهمیت این بنای تاریخی، دفاع از واگذاری اماکن میراث فرهنگی است که در فقره موزه هنرهای معاصر با مقاومت اهالی فرهنگ، حتی اجازه واگذاری به بخش غیردولتی نیز داده نشد اما در فقرههای متعدد دیگر این فاجعه رخ داده است.
بنا بر قانون، سازمان میراث فرهنگی مکلف به اداره نفایس فرهنگی است و حق واگذاری شان را حتی در سطح بهره برداری ندارد؛ اما با توجه به آنکه تعریف قانونی درباره این لفظ وجود ندارد، سازمان میراث فرهنگی، خود را مفسر این لفظ میکند و آن گونه که بهشتی به عنوان مشاور ارشد و مرد کلیدی سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد بود، مسعودیه را جزو نفایس نمیدانند و بنابراین واگذاریاش بلااشکال بود!
آن گونه که مشاور ارشد سازمان میراث فرهنگی تفسیر کرده بود، هر اثر تاریخی که با نام بردن از آنها به یاد ایران میافتیم، نه یاد شهری یا روستایی در نقطهای دورافتاده، جزو نفایس محسوب میشود و همزمان با اینکه عمارت مسعودیه را جزو نفایس تلقی نکرده بود، برج سینمانی میلاد را به واسطه آنکه ما را به یاد کلیت ایران میاندازد، جزو نفایس فرهنگی قلمداد کرده بود!
در واقع دو سال پیش از آنکه امروز عمارت «مسعودیه» بدین شکل درآید و غصه را بر دل هر دوستدار فرهنگ ایران بیاید، مسئولان میراث فرهنگی با کماهمیت جلوه دادن این بنا و واگذاری شان به یک مجموعه صنعتی، زمینه وقوع چنین شرایطی را فراهم کرده بودند و وقایع اخیر نیز بعید است بدون تأیید و چراغ سبز میراث فرهنگی به عنوان ناظر بهره بردار و مالک این بنای تاریخی رخ داده باشد. وقتی متولی با میراث چنین میکند، از دیگران چه توقعی میتوان داشت؟
البته در دو روز اخیر خبرهایی مبنی بر لغو قرارداد واگذاری بعد از پنج سال بهره برداری و ابلاغ این لغو واگذاری به شرکت صنعتی بهره بردار از آن اعلام شد و با این اوصاف مشخص نیست، فاجعهای که اکنون در این مجموعه رخ داده، در واپسین روزهای حضور صنعتکاران در جایگاه مدیریت یک اثر تاریخی رخ داده یا آنچه شاهدش هستیم، مستقیم با دستور و مدیریت سازمان میراث فرهنگ و گردشگری رقم خورده است. تفاوت این دو واقعه، میزان قصور و تقصیر مستقیم سازمان میراث فرهنگی را مشخص میسازد.